پس از اینکه دهکده شورشی گالس ارتش دیگری از رومیان را شکست داد ، جولیوس سزار با اعلام خبر پیروزی آنها در حضور سناتورهای خود ، با خجالت روبرو می شود. با عصبانیت ، او تصمیم می گیرد که روستا باید از معجون جادویی که قدرت فوق العاده انسانی به آنها می دهد ، قطع شود. سزار به لوکولوس ، یک مرد وفادار وفادار ، دستور می دهد که دروید گتافیکس را ربوده و او را از لبه دنیا بفرستد. به دنبال یک درگیری دیگر در میان اهالی روستا ، آنیگیگیکس به طور تصادفی دیگ معجونی را که گتافیکس درست می کرد ریخت. اگرچه مقدار کمی باقی مانده است ، گتافیکس مجبور می شود مواد اولیه را برای تولید بیشتر پیدا کند و Dogmatix او را همراهی کند. لوکولوس با بهره گیری از این مسئله وانمود می کند که یک دورید است تا وی را به دام بیندازد ، پس از آن هم او و هم داگماتیکس را به داخل یک گالی رومی می آورد. آستریکس و اوبلیکس ، به او کمک می کنند تا از معجون ماهی بگیرد ، او را متوجه می کنند و او را از طریق اقیانوس اطلس دنبال می کنند.
علی رغم از دست دادن گالی در یک طوفان ، یک دلفین به آنها کمک می کند تا پس از پیوستن دوباره آنها به Dogmatix ، آن را ردیابی کنند. رومی ها با رسیدن به خط ساحلی شرقی آمریکای شمالی ، که آنها آن را به عنوان لبه جهان اشتباه می گیرند ، منجنیق گتافیکس را به ساحل می رسانند و در حالی که Asterix ، Obelix و Dogmatix به زمین می آیند ، قایق خود را نابود می کنند. لوکولوس با خوشحالی به خانه بازگشت و خبر خوب را به سزار اطلاع داد. با دیدن اینکه در غرب غرب زمین بیشتری وجود دارد ، آستریکس و اوبلیکس به آمریکای شمالی می روند و منطقه گتافیکس را کشف می کنند. این گروه با فرا رسیدن شب اردو می زنند و تعدادی بوقلمون بومی را برای تهیه یک وعده غذایی تسخیر می کنند. صبح ، در حالی که اوبلیکس قصد شکار بوقلمون ها را ندارد ، آستریکس توسط قبیله ای از بومیان آمریکا اسیر شده و به دهکده آنها منتقل می شود. او به سرعت خود را در كنار گتافيكس كه به يك ميله بسته شده است ، نشان مي دهد كه رومي ها او را در كلاه مرد پزشكي قبيله منجمد كردند ، در كنار مشاهده اش كه جهان گرد است نه صاف.
وقتی اوبلیکس کشف کرد آستریکس گم شده است ، او شروع به جستجوی او می کند. جستجوی او او را به سمت نجات مینیوهوها ، دختر رئیس بومی آمریکایی ، از لگدمال بیسون سوق می دهد. اوبلیکس که به روستای خود آورده شد ، با تحت تأثیر قرار دادن رئیس رئیس با قدرت خود ، آستریکس و گتافیکس را نجات می دهد. در آن شب ، او ، آستریکس و گتافیکس با آداب و رسوم عصر قبیله شرکت می کنند. Getafix به سرعت با جادوی خود پزشکی انسان را در مقابل قبیله تحقیر می کند ، و به مینیوهوها مقداری معجون جادویی می دهد تا بتواند او را به خاطر خیس کردنش با یک ترفند ارزان مجازات کند. در آن شب ، پزشک پزشکی به بهانه ارائه صلح از این گروه دیدار می کند تا فقط آنها را با توهم زا در لوله از بین ببرد و گتافیکس را ربود. روز بعد ، اوبلیکس در فراموشی ناشی از دارو بیدار می شود ، و آستریکس مجبور می شود Getafix را خودش پیدا کند. او پس از اینکه پزشک پزشکی سعی کرد او را مجبور به ترک دستور معجون جادویی کند ، سریعاً Getafix را پیدا و نجات می دهد.
بعد از اینکه مینیوهوها اوبلیکس را از بیماری او معالجه کرد ، گروه با قبیله خداحافظی کرده و به گال بازگشتند. پس از بازگشت به خانه ، گروه دریافتند که رومی ها پس از پایان معجون جادویی ، روستا را تحت فشار قرار دادند. با یافتن همه موارد به جز Cacofonix دستگیر شده و قرار است توسط سزار و لوكولوس به رم برده شود ، گتافیكس معجون جادویی را دم كرده ، و به آستریكس و اوبلیكس دو عدد پیاله برای روستاییان می دهد. دزدکی وارد یک اردوگاه رومی که در لباس سربازان رومی مبدل شده است ، این زوج معجون خود را برای هم نوعان گال تأمین می کنند و پس از آن اقدام به زباله دانی اردوگاه می کنند. لوکولوس توسط پلنگ حیوان خانگی سزار خود خورده می شود ، در حالی که شاهنشاه با احتیاط فرار می کند و به خانه بازمی گردد. در حالی که اهالی روستا یک جشن جشنی برپا می کنند ، گروه قبل از آموزش ترانه ای که قبیله بومیان آمریکا در طول اقامت خود می خواندند ، به اوبلیکس گوش می دهند که از ماجراجویی جدید او می گوید.