کتاب علامه محمدتقی جعفری؛ سرگذشت و ایام، آراء و اندیشه‌ها | علی جعفری

کتاب علامه محمدتقی جعفری؛ سرگذشت و ایام، آراء و اندیشه‌ها

نویسنده: علی جعفری
ناشر: دفتر نشر فرهنگ اسلامی
تعداد صفحه: 488
خرید کتاب

در این اثر به زندگی، اندیشه‌ها و خاطرات علامه جعفری پرداخته می‌شود. عمده‌ی مطالب کتاب از زبان علامه و همینطور دوستان، آشنایان و خانواده ایشان بیان می‌شود. این کتاب که توسط فرزند علامه جعفری آماده شده است، شامل معرفی آثار و گزیده‌ای از تصاویر، اسناد و مدارک مربوط این اندیشمند نیز می‌باشد.


توضیحات بیشتر راجع به کتاب

کتاب «محمدتقی جعفری؛ سرگذشت و ایام، آراء و اندیشه‌ها» توسط علی جعفری (فرزند علامه جعفری) گردآوری، تدوین و تنظیم شده است و در سال ۱۴۰۱ به چاپ رسیده است.

ایشان در جلسه‌ی رونمایی از این کتاب گفتند: «این کتاب حاصل گفتگو و جمع‌آوری اطلاعات و مباحث پیرامون علامه جعفری است که کار آن از زمان فوت ایشان به‌صورت ناپیوسته شروع و در پنج سال اخیر با جدیت بیشتر پیگیری شد و به چاپ رسید.»

این کتاب از ۵ فصل و چند ضمیمه تشکیل شده است. شاملِ:

  • محمدتقی جعفری به بیان خویش (فصل ۱)
  • حکایات، خاطرات و اندرزها (فصل ۲)
  • واپسین روزها (فصل ۳)
  • محمدتقی جعفری در نگاه دیگران (فصل ۴)
  • آثار و تالیفات (فصل ۵)
  • سال‌شمار زندگی
  • تصاویر
  • دستخط، اسناد و مدارک

در ادامه توضیحاتی راجع به هر بخش ارائه می‌دهیم:

محمدتقی جعفری به بیان خویش

طی دهه‌های ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰، به مناسبت‌های مختلف، گفتگوها و مصاحبه‌هایی با استاد جعفری انجام ‌شده و ایشان چکیده‌ای از زندگی، افکار و آراء علمی خود را بیان کرده‌اند. شاید بتوان از آن‌چه که در این گفتگوها به‌دست‌آمده، به‌عنوان برخی اصول و قواعد اندیشه‌ها و آراء ایشان بعد از تألیف و نگارش رساله‌های متعددش یاد کرد که در عین‌ حال حاوی نکات بِکر و بدیع و برخی ناگفته‌هاست. فصل اول شامل این گفت‌وگوها و مصاحبه‌ها است که توسط مجله کیهان فرهنگی، مجله حوزه، دکتر عبدالله نصری و در مواقع مختلف با بعضی فرزندان و بستگان استاد جعفری انجام گرفته و اکنون بخش‌های مهم این گفتگوها با ویرایش و تدوین جدید در این کتاب منتشر می‌شود.

در این فصل موارد زیر را از بیان مستقیم استاد جعفری می‌خوانیم:

  • زندگی شخصی
  • تحصیلات در تبریز، تهران، قم، نجف و مشهد
  • ذکر اساتید، بزرگان و دوستان
  • زندگی علمی و تالیف کتاب
  • حوزه‌های علمیه و تحصیل در آن
  • تفسیر نهج‌البلاغه و مثنوی
  • و مواردی مانند فلسفه غرب، اجتهاد، مکاتبه با برتراند راسل و ….

در اینجا به نمونه‌ای از مطالب این فصل اشاره می‌کنیم که در مورد ارتباط علامه جعفری و پروفسور حسابی است:

«بنده از دوازده‌سالگی به هستی‌شناسی علاقه‌مند شده، هنگام تحصیل در نجف نیز با فرهنگ و معارف غربی آشنا شدم. پس ‌از آن ‌که به تهران آمدم، دوستان گفتند در منزل یکی از دانشمندان بنام آقای دکتر حسابی، جلسات علمی برقرار است که هم روحانیان و دانشگاهیان حضور دارند. بنده نیز به آن جلسه رفتم و بعد از آن تا حدوداً ۲۵ سال در این جلسات شرکت کردم. شب‌های پنجشنبه جلسات ما سیار، ولی جمعه‌ها ثابت بود. آن نوع مسائل فیزیکی برایم جالب بود که همسایه مسائل فلسفی است. الان هم در گشت‌وگذارهای خود به آن مسائل توجه دارم. عشق و علاقه‌ای خاص به این مطلب دارم که فلسفه از جهان عینی بریده نشود. فیزیک نظری، همسایه دیوار به دیوار فلسفه است.

 یکی از ویژگی‌های آقای دکتر حسابی این بود که خیلی دقیق به مطالب گوش فرامی‌داد و سکوتش بر گفتارش غلبه داشت. در روایتی هم از امیرالمؤمنین آمده ‌است که می‌فرماید: “هنگامی‌که عقل کامل شد، سخن کم می‌شود”. مطالبی که آقای حسابی می‌گفت پرمحتوا بود او دلسوز افراد جامعه و جنبه معنوی ایشان هم قوی بود.»

حکایات، خاطرات و اندرزها

این فصل از کتاب حاوی خاطرات، حکایات و اندرزهایی از استاد محمدتقی جعفری است که در ایام حیاتشان به فرزندان و دوستان و یا در سخنرانی‌ها و آثار خود نقل کرده‌اند.

مطالب این فصل (که مانند فصل قبل از زبان خودِ علامه جعفری است) در موضوعات زیر بیان ارائه است:

  • نقل خاطراتی از پدر
  • زمانه‌ای که علامه در آن زیست کرده‌اند
  • خاطرات و نکاتی راجع به شخصیت‌هایی مانند علامه امینی، نواب صفوی، مراجع وقت، بدیع‌الزمان فروزانفر و …
  • سفرها
  • ذکری از اندیشمندان خارجی که ملاقات کرده‌اند
  • حکایت‌های پندآموز
  • و …

در اینجا برای نمونه، به ذکر خاطره‌‌ی علامه جعفری از منتقدین دکتر علی شریعتی که به حضور ایشان رسیده بودند می‌پردازیم:

«عده‌ای در زمان حیات دکتر شریعتی نزد اینجانب آمده، از بنده خواستند تا مقام علمی و فلسفی ایشان را ارزیابی کنم و صریحاً بنویسم که ایشان حق اظهار نظر در مقداری قابل‌ توجه از مسائلی را که مطرح می‌کنند، ندارند. در پاسخ آن‌ها گفتم:

مطلبی به شما می‌گویم که فکر می‌کنم تکلیف پیشنهاد شما روشن می‌شود. می‌دانید که مثنوی مولوی مَطمَح [موردنظر] انظار صاحب‌نظرانی بوده‌است که در میان آنان، هم موافق و هم مخالف وجود داشته و این کتاب یکی از توفانی‌ترین کتاب‌ها از دیدگاه موافقان و مخالفان بوده ‌است. اینجانب هنگامی ‌که تصمیم به نگارش تفسیر و نقد و تحلیل این کتاب گرفتم، با خداوند سبحان راز و نیاز کرده، عرض کردم: “پروردگارا! لطف و عنایت فرما تا در تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی، این کتاب شگفت‌انگلیز، دچار داوریِ بد نشوم و آن‌چه را که خوب و قابل استفاده‌ی جامعه است، از آن‌چه صحیح نیست و شاید افکار جامعه از آن آسیب ببیند، از یکدیگر تفکیک کنم و هر دو نوع را با دلیل مناسب تذکر دهم تا دردی بر دردهای جامعه نیفزایم.”

 شما هم باید سخنان عمده‌ی آقای شریعتی را جمع‌آوری کنید و تفکیک را درباره‌ی آنان انجام دهید، تا هم مشمول عنایت خداوندی شوید که در این‌صورت به آیه مبارکه فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ عمل کرده‌اید و هم اینکه جامعه نه‌تنها از شما می‌پذیرد، بلکه جامعه با این اقدام عادلانه، ارشاد و اندرزی حیات‌بخش در قلمرو دین و علم و معرفت از شما می‌گیرد. اما متأسفانه پاسخی نداده، به این کار اقدام نکردند.»

واپسین روزها

این فصل شرح مختصری است از واپسین روزهای حیات محمدتقی جعفری، به همراه دل‌نوشته‌هایی که برخی افراد علاقه‌مند (مانند کریم فیضی) در رثای ایشان نگاشته‌اند.

یک از مطالب این فصل متعلق است به کیومرث صابری فومنی (گل آقا) که از آخرین دیدار خود با آقای محمدتقی جعفری، ۳ ماه قبل از فوت ایشان، می‌گوید و در اینجا به قسمتی از آن اشاره میکنیم:

«… من در چهره‌ی متبسم و مهربانش نگریستم. در چهره مردی که به حق “علامه” بود و می‌گفت: “من چیزی نیستم!” نمی‌توانستم از تشویق مردی که از نوجوانی با آثارش اُلفت داشتم و او را به چشم یک “آموزگار” می‌دیدم، به خود نبالم، اما باید به ناچیز بودن خود اقرار کنم. در آن عصر تابستانی جمله‌ای نگفت که در آن آموزشی نباشد. لطایف شیرینی هم که می‌گفت، سرشار از آموزش بود.»

محمدتقی جعفری در نگاه دیگران

فصل چهارم کتاب حاضر، شامل خاطرات و نکاتی از فرزندان و بستگان، و نیز نکات نغز و به‌یادماندنی از سوی حلقه دوستان و اشخاصی است که در جلسات خصوصی و عمومی ایشان شرکت کردند. همچنین، خاطراتی از افراد دیگر آمده که شامل گفت‌وگوهای شفاهی بوده و یا از مصاحبه افراد در رسانه‌ها و یا از مجلات و کتب گردآوری شده‌است.

از جمله‌ی نکات جالب توجه این فصل میتواند به مطلبی با عنوان «قبول نکردن مسئولیت‌های اجرایی» اشاره کرد که در آن به ذکر منصب‌هایی که به ایشان پیشنهاد شده، اشاره می‌شود. یکی از این منصب‌ها ریاست بر «دیوان عالی کشور» بود که توسط امام خمینی در اوایل سال ۱۳۵۸ به ایشان پیشنهاد شده بود و استاد جعفری بدلیل نداشتن تخصص در کار اجرایی و اشتغال به کارهای علمی، از پذیرش آن عذرخواهی کرده بودند.

آثار و تالیفات

این فصل به معرفی آثار مکتوب مرحوم آقای جعفری اختصاص دارد.

در این فصل ۴۴ اثر ایشان و همینطور تک‌تک مجلدات مجموعه‌ی آثار ایشان معرفی شده است.

سال‌شمار زندگی

در این بخش سال‌شمار اتفاقات مهم زندگی علامه ذکر شده است. از جمله رویدادهای زندگی شخصی، تحصیلات، فعالیت‌های علمی، تالیف کتاب‌ها، سفرها، تقدیرها و … .

بزودی سال‌شمار زندگی علامه جعفری در سایت گرافکر منتشر خواهد شد.

دستخط، اسناد و مدارک

فصل آخر کتاب شامل گزیده‌ای از تصاویر، اسناد، دستخط‌ها و مدارک است.

برای نمونه به نامه‌ی «شهید سید محمدباقر صدر» به علامه محمدتقی جعفری اشاره می‌کنیم که در سال ۱۳۴۵ نوشته شده و به احتمال فراوان در رابطه با ترجمه‌ی کتاب «اِقتصادُنا» به زبان فارسی است. لازم به ذکر است که شهید صدر از دوستان نزدیک علامه در نجف بودند.

«به پیشگاه برادر بزرگوار و پناهگاه آرزوها، فقیه اصولی، فیلسوف، متکلم، حجة‌الاسلام و المسلمین علامه شیخ محمدتقی جعفری دامه عزه. با شادمانی، نامه ارجمند شما را زیارت کردم و با تمام اندیشه و عواطفم آن را قرائت کردم. چگونه آن را این‌ چنین مشتاقانه نخوانم، درحالی‌که آن شعاعی است از نور کسی که بر جهان اسلام، با علم و فضل و نظریات و تحقیقاتش نورافشانی می‌کند. من سپاس‌گزاری می‌کنم از اهتمام و لطف پرارج شما درمورد کتاب “اِقتصادُنا” و می‌خواهم به برادر فاضل “عبدالعلی اسپهبدی” یادآوری کنم که ایشان چگونه در انتظار اجازه‌ی من مانده است، پس ‌از این‌که اجازه شما اجازه‌ی من است و اراده‌ی شما اراده‌ی من و پذیرش و رضای شما، پذیرش و رضای من است! جانم به قربان شما ای برادر عزیز. هیچ دلیلی بر توقف پس ‌از رضایت شما وجود ندارد.»

بیشتر کمتر