قوتها و فرصتها
- استفاده از ساختار داستان
- صفحهآرایی قابل قبول
- بیان یکی از آفتهای اخلاقی
- قلم شیوا و روان به ویژه در بخش نثر ادبی
ضعفها و تهدیدها
- بین داستان و نثر ادبی در نوسان
موضوع
تربیتی – اخلاقی
روح حاکم
اخلاقی – عارفانه
مخاطب
دبستان
برش طلایی
«پدربزرگ، از مال دنیا، جز یک صندوقچه قدیمی، پر از کتابهای کهنه و نو خطی و چاپی، چیزی از خود بر جای نگذاشت؛ اما روح پدربزرگ لحظهای خلوت ذهن و دل مرا ترک نکرد. رفتار و گفتارش، همیشه، چون چراغ راهی، مرا از گم کردن راه، و یا فرو رفتن در چالههای دست و پا شکن و زمینگیرساز آن، بر حذر میداشت.
در این میان، گذشت ۵-۶ سال از مرگ او، فراموشی و غفلتزدگی را بر من غلبه داد: نسبت به یادها و خاطرات او، کمکم ذهنم کند شد و دلم رو به تیرگی گذاشت؛ و تصویر پدربزرگ نیز اندک اندک، در روحم کمرنگ و کدر شد؛ تا آنکه میرفت به کل، از صفحه ذهنم پاک شود.»