قوتها و فرصتها
- قلم روان و جذاب نویسنده
- به رسمیت شناختن دنیای یک نوجوان
- روایت افکار یک دختر نوجوانی که احساس طرد شدن دارد
- داستان در یک بستر کاملا دینی و انقلابی پیش میرود
ضعفها و تهدیدها
- مسأله عشق نوجوانی داستان ممکن است برای دانشآموزان پایههای ۹ بیشتر مبتلابه باشد
موضوع
اجتماعی – فرهنگی
مخاطب
متوسطه اول – دخترانه
اهداف
- حل مسائل روزمره
- باور به ارزشهای انقلاب
- هویت انقلابی و ملی
- سالم و بانشاط
راهنما
کتاب بیشتر بدرد بچههای پایههای نهم میخورد. باز هم دانشآموزانی که احساس طرد شدن دارند و احساس میکنند کسی ایشان را درک نمیکند، یا در تخیلاتشان درگیر عشقهای نوجوانانه شدهاند، کتاب مناسبی است.
برش طلایی
«توی راه پاکت را باز کردم. خاله از دلتنگیهایش گفته بود. از اینکه دلش هنوز هم برای من تنگ میشود اما زندگی و عروس شدن فرصت خیلی از کارها را به او نمیدهد… خاله نوشته بود زندگی با آن چیزی که ما فکر میکردیم خیلی فرق دارد و آرزو کرده بود…»
خلاصه کل کتاب
داستان در زمان جنگ تحمیلی و در شهر قم اتفاق میافتد. ستاره دختر دوم خانوادهای است که پدرش راننده کامیون است و یک خواهر کوچکتر و یک خواهر بزرگتر دارد، مادرش هم پسربچهای را باردار است.
داستان از آنجایی اتفاق میافتد که سمانه خواهر بزرگتر ستاره نامزدی دارد بنام ناصر که در جبهه گم شده است و نشانی از او نیست. ستاره دختر نوجوان سبکسری است که مدام در حال لجبازی با خانوادهاش است و فکر میکند که کسی دوستش ندارد. تا اینکه مسعود نامی را در بسیج محله میبیند و عاشقش میشود، نامه مینویسد و با کمک خواهرش نامه را به او میرساند؛ اما بمباران شهر قم باعث میشود که تعداد زیادی کشته شوند و ستاره فکر میکند که مسعود هم در این ماجرا کشته شده است. بخاطر بمباران برادرش سقط میشود و مدتی را به روستا برمیگردند تا اینکه ناصر پیدا میشود و همه از دلنگرانی درمیآیند. روزی که همه آمدهاند به استقبال ناصر ستاره ناگهان مسعود را میبیند.