داستان اصیل آباد
داستان

اصیل آباد

نویسنده: محمدرضا سرشار
ناشر: سوره مهر
تعداد صفحات: 56

داستان در مورد روستایی است نمونه که کار مردمش به سامان، بچه‌هایش بانشاط و سرزنده و اجاق‌ها و تنورهایش همیشه به‌راه است. خلاصه همه‌ چیزش عالی است تا زمانی که پیله‌وری به روستا پا می‌گذارد. پیله‌وری که با خودش شهر فرنگی می‌آورد که همه را به خود جذب می‌کند و این شهر فرنگ کم‌کم زندگی همه را تغییر می‌دهد.

این کتاب تهدیداتی را که از جانب زندگی شهری متوجه روستا هست نشان می‌هد و از ارزش‌های سنتی دفاع می‌کند.


تحلیل داستان

قوت‌ها و فرصت‌ها

  • بازخوانی تهاجم فرهنگی در روستا
  • نقش محوری نهاد دین در داستان
  • تقویت روحیه مبارزه و مقاومت

ضعف‌ها و تهدیدها

  • شخصیت‌ها در داستان چندان فراز و نشیب ندارند

موضوع

اجتماعی – فرهنگی

روح حاکم

تحلیلی – تعقلی

مخاطب

دبستان (پسرانه و دخترانه)

راهنما

کتاب بسیار مناسب برای اجرای تئاتر دانش‌آموزی

برش طلایی

«خیلی سالی نمی‌گذرد. شاید هنوز هم بشود با انگشت شمرد و گفت چند سال. خلاصه چندی پیش کنار یک رودخانه بزرگ و پرآب، توی یک دشت حاصلخیز و خوش آب و هوا دِهی بود. دِهی بزرگ و آباد به نام اصیل‌آباد.

اصیل‌آباد بین روستاهای دور و برش، از هر لحاظ نمونه بود: گاوها و گوسفندان و بقیه چارپایان ده، چاق و چله و سالم. بچه‌ها خوشحال و بانشاط، مردها قوی و کاری، و زن‌ها سالم و شاداب و زرنگ…»