داستان مترسک مزرعه آتشین
داستان

مترسک مزرعه آتشین

نویسنده: داوود امیریان
ناشر: کتابستان
تعداد صفحات: 223

این اثر یادآوری خاطرات کودکی‌ها و اتفاقات دوران مدرسه است و بازتاب حسی و تجربی آن در اتصال با رشادت‌هایی که در حساس‌‍‎‌ترین وقایع روزهای سخت دفاع مقدس که بروز مردانگی شخصیت داستان از نوجوانی رنجور و ضعیف، مخاطب را متحیر و شیفته می‌سازد.


تحلیل داستان

قوت‌ها و فرصت‌ها

  • جذابیت بالا برای نوجوان

ضعف‌ها و تهدیدها

  • بالا بردن قدرت نه گفتن و تقویت اراده فردی

موضوع

دفاع مقدس

روح حاکم

طنز – ماجراجویی

مخاطب

متوسطه 1 و 2 (پسرانه)

راهنما

مناسب برای علاقه‌مند کردن دانش‌آموزان به دفاع مقدس

برش طلایی

«علی‌رضا دو طرف سیم خاردارها را به هم گره می‌زند. بعد با دایی عزت تندتند مین‌ها را خنثی می‌کنیم و جلو می‌خزیم. ناگهان یک منور در آسمان روشن می‌شود. هر چهار نفر به زمین می‌چسبیم. نفس در سینه‌ام حبس می‌شود. صورتم را در خاک فرو می‌کنم. بوی خاک در مشامم می‌پیچید. چند لحظه بعد منور خاموش می‌شود. دوباره حرکت می‌کنیم. حواسم است که دستم به سیم تله‌ای گیر نکند. سمت چپم پر از انواع مین‌های منور جهنده است. می‌دانم اگر یکی از مین‌های جهنده عمل کند، به هوا بلند شده و تا چند متر اطرافش ساچمه پرتاب می‌کند. به یک کانال می‌رسیم. حالا چشمانم به تاریکی عادت کرده است.»