داستان قبرستان عمودی (دروازه مردگان ۱)
داستان

قبرستان عمودی (دروازه مردگان ۱)

نویسنده: حمیدرضا شاه آبادی
ناشر: افق
تعداد صفحات: 240

یک داستان دلهره‌آور تاریخی. جلد اول از یک ۳ گانه به قلم نویسنده‌ای تاریخ پژوه.

در داستان «قبرستان عمودی» پسربچه ای به اسم رضا به شکل غیرمنتظره‌ای از یک خانه مرموز سر در می آورد. خانه‌ای که در دیوارهای آن جنازه‌هایی دفن شده‌اند. در این خانه بچه‌های زیادی به کار قالیبافی مشغولند. به دنبال حادثه‌ای یکی از بچه‌ها در حوض خانه غرق می‌شود و بعد از آن حوادث عجیبی شکل می‌گیرد که بدنه رمان را خلق می‌کند.


تحلیل داستان

قوت‌ها و فرصت‌ها

  • شروع جذاب
  • جغرافیای فرهنگی بومی
  • دستمایه‌های تاریخی مفید
  • طرح جلد و عنوان مناسب
  • جذابیت روایت در دو بستر زمانی (دوره قاجار و معاصر)
  • گزینه مناسب برای ژانر وحشت و دلهره
  • ویژگی مناسب دنباله‌دار بودن

ضعف‌ها و تهدیدها

  • طرز تلقی نویسنده از نحوه برخورد مردم با مدارس جدید ممکن است در دام برخی قرائت‌های ناصواب بیفتد.
  • شخصیت میرزا حسن رشدیه به عنوان مؤسس مدارس نوین در ایران تکریم می‌شود. در صورتی که او نیز همچون خیلی از رجال پیشتاز دوره مشروطه به مشرب ماسونی آلوده شده بود.
  • فصل دوم کتاب جایی که برای اولین‌بار دست‌نوشته میرزا قلی را می‌خوانیم، ادبیات فوق‌العاده سنگین و زمخت می‌شود. اتفاقی که البته در فصول بعدی تکرار نمی‌شود.

موضوع

اجتماعی – فرهنگی

اهداف

  • حل مسائل روزمره

مخاطب

متوسطه اول – پسرانه

راهنما

مجید نوجوان داستان که در دنیای معاصر زندگی می‌کند، چند سال قبل از آن مادرش را از دست داده است و با پدرش یک سری مشکلات دارد. داستان به مرور که پیش می‌رود، نحوه تعامل مجید و پدرش نیز دگرگون می‌شود و او درمیابد که چطور باید با پدرش وارد تعامل شود.

برش طلایی

«دیگر از کنار دیواره‌های بلند بی‌اعتنا رد نمی‌شوم. دیوار بلند فقط یک دیوار نیست؛ نشانه‌ای از چیزی است که پشت آن یا حتی در دل آن پنهان شده است. پشت دیوارها چیزهایی هستند که نمی‌دانیم. آخرین بار که یک دیوار دیدم، پشت آن عمارتی بود بزرگ و قدیمی با ایوان بلند و ستون‌های چوبی و حوض بزرگ سیاه‌رنگی که وسط حیاتش مثل دهان یک مرده باز مانده بود. عمارتی با دیوارهای بزرگ و پهن که به قول رضا میرزا قلی، جنازه‌های بسیاری را در دل خود جا داده بودند و شب‌ها از میانشان صداهای عجیبی به گوش می‌رسید.»

خلاصه داستان

داستان در دو زمان روایت می‌شود.

زمان حال که شخصیت اصلی داستان (مجید) پسر نوجوانی است که پدری هنرمند و نقاش دارد. پدر برای یک از نقاشی‌هایش یک سری دست‌نوشته قدیمی را به خانه می‌آورد. مجید خیلی اتفاقی یک از این دست‌نوشته‌ها را می‌خواند. دست‌نوشته در مورد ۱۵۰ سال پیش و ماجرای فردی به نام رضا قلی است که مدعی می‌شود به دنیای مردگان راه یافته و از آن برگشته است.

رضا قلی که اهل ساوه بوده در کودکی دزدیده می‌شود و به تهران آورده می‌شود و به فردی به نام نویان‌خان فروخته می‌شود. نویان‌خان عمارتی قدیمی را تبدیل به کارگاه قالی‌بافی کرده و از پسربچه‌های کوچک بیگاری می‌کشد. نقل است که در بین دیوارها و حوض این خانه مرده‌های بسیاری زنده به گور شده‌اند. یک روز رضا داخل حوض آب می‌افتد و حقایقی را درباره دنیای مردگان درمی‌یابد.

مجید با تحقیق عمارت نویان‌خان را پیدا می‌‌کند و تصمیم می‌گیرد به بهانه تحقیق و عکاسی وارد آنجا شود…