داستان تن‌تن و سندباد
داستان

تن‌تن و سندباد

نویسنده: محمد میرکیانی
ناشر: قدیانی
تعداد صفحات: 160

قهرمانان مغرب‌ زمین تصمیم می‌گیرند سرزمین‌های مشرق را تسخیر کنند و گنج‌های آن را به یغما برند. تن‌تن همراه با کاپیتان وارد سرزمین می‌شوند اما غافل از اینکه مشرق زمین قهرمانانی دارد که در برابر هجوم ایشان قدم پس نمی‌گذارند. تن‌تن با سندباد وارد مبارزه می‌شود و از دیگر قهرمانان مغرب زمین کمک می‌خواهد… سوپرمن، تارزان، کینگ کونگ در برابر سندباد و رستم صف‌آرایی می‌کنند تا در نهایت مشخص شود که کدام پیروزند.


تحلیل داستان

قوت‌ها و فرصت‌ها

  • پایان‌بندی کتاب بسیار درس‌آموز است
  • بیان نزاع بین شرق و غرب عالم و توجه دادن به رویکرد تهاجم فرهنگی غرب
  • ایجاد یک نگرش تمدنی

ضعف‌ها و تهدیدها

  • شخصیت پردازی خطی و سطحی
  • کتاب خیلی سریع پیش می‌رود
  • قهرمانان غربی احمق توصیف می‌شوند و این ممکن است با ذهنیت امروز نوجوانان ما همخوانی نداشته اشد

موضوع

اجتماعی – فرهنگی

اهداف

  • مسئولیت در برابر انقلاب
  • باور به ارزش‌های اجتماعی

مخاطب

متوسطه اول – پسرانه

راهنما

اساس داستان بر تقابل با فرهنگ مهاجم غربی قرار دارد. غربی‌هایی که با انواع استعمار قصد دارند فرهنگ ما را از بین ببرند.

برش طلایی

«ناگهان با صدای نخودی که زودتر از بقیه وارد روستا شده بود اهل کاروان نگران شدند: ناگهان پیرمردی خسته و خمیده از پشت دیوار خانه‌ای نمایان شد. علاءالدین پرسید: “ما را می‌شناسی پیرمرد؟” پیرمرد لبخندی زد و گفت: “کدام قصه‌گویی است که شما را نشناسد علاءالدین؟”»