فردی لوپین وارث جوان بسته گرگینه ای است که سالها از شهر محلی آنها محافظت کرده است. هنگامی که او سعی می کند در طول گشت شبانه خانواده خود را با استفاده از یک سنگ قمر جادویی دنبال کند ، ناخواسته وجود گرگینه ها را در معرض صاحب کامیون بستنی Foxwell Cripp قرار می دهد ، و هنگامی که پدر فردی ، Flashheart ، سعی می کند تا به فاکسول اطمینان دهد که او صدمه ای نخواهد دید او را ترساند و از صخره ترساند. سپس او برای نجات Foxwell می پرد و به طور تصادفی با فردی برخورد می کند. در پایان فردی سنگ ماه را به کریپ از دست داد و ظاهراً Flashheart هنگام سقوط از صخره کشته شد.
با مرگ فلاشارت ، عموی فردی هاتسپور رئیس جدید قبیله گرگ ها می شود ، و سیاست های مختلف جدیدی را آغاز می کند که شامل افزایش حضور سگ گیر در شهر است ، زیرا گرگینه ها سابقه طولانی بی احترامی به سگ ها را داشتند. شش سال بعد ، زمان آن فرا می رسد که فردی اولین تغییر شکل گرگ خود را تجربه کند ، اما علی رغم تشویق خانم بلند گوسفند خانه دار طولانی مدت ، وقتی به جای او به یک پودل تبدیل می شود ، تحقیر می شود. فردي كه با بي احترامي كيسه خود روبرو شده است ، چالش دارد كه روز بعد با طلوع ماه وضعيت گرگ خود را ثابت كند و يا خطر اخراج را تهديد كند. با این حال ، هنگامی که فرزندان هاتسپور یقه نقره ای بر روی او قرار دادند ، مانع از تبدیل شدن او به شکل انسانی می شود ، تلاش او از همان ابتدا محدود می شود ، اگرچه او موفق به فرار از عمارت می شود.
فردی با سوار شدن بر روی یک کامیون که در حال بالابردن است ، تصمیم می گیرد سنگ ماه را از کریپ ، که اکنون نمایشگاهی از گرگ ها را برپا کرده و تحت پوشش دفاعی ضد گرگ قرار دارد ، بازیابی کند و مانع از بازیابی بسته شود. فردی در حالی که در شهر جستجو می کرد ، با بتی ، سگی ولگرد که به او “هوندینی” نیز گفته می شود ، به خاطر توانایی فرار مداوم از شکارچیان سگ دوست می شود ، در صورتی که به وی کمک کند تا به گوشت عمارت خود دسترسی پیدا کند ، در صورتی که به وی کمک می کند تا حلقه را از کریپ برگرداند. بعد از اینکه بتی به او نکاتی درباره سگ بیشتر بودن را داد ، او را به سمت نمایشگاه کریپ سوق می دهد. فردی مدت کوتاهی توسط کریپ گرفتار شده و مورد معاینه قرار می گیرد ، اما باتی قادر است به او کمک کند تا فرار کند. فردی با اطلاع از گذشته باتی ، وقتی وی را پس از خریدن هیچ کس از فروشگاه حیوانات خانگی بیرون کشیدند ، قصد دارد به او کمک کند ، اما آنها توسط سگگیرها گرفتار می شوند و قبل از اینکه هر کاری از دستش برمی آید به پوند سگ Coldfax فرستاده می شوند.
در همین حال ، کریپ تاج خانواده لوپین را از یقه نقره ای فردی به رسمیت می شناسد ، و برای تأیید سو susp ظن خود قادر به تهیه نمونه مو از هاتسپور است. هاتسپور از پوند سگ بازدید می کند و سنگ ماه را بازیابی می کند ، اما تصمیم می گیرد فردی را آنجا بگذارد تا بتواند رهبر رسمی بسته شود. در یک سلول با Twitchy خلق و خوی ، سبک ذن Hamish و برونو ، که فقط می تواند “توپ” بگوید ، فردی به طور تصادفی میراث گرگ خود را قبول می کند ، بنابراین باعث می شود که همراهی خود را با Batty سخت کند ، اما پس از اینکه یک تلاش برای فرار اشتباه شد ، او برای نجات سگها سرزنش می شود و با “Beast” ، یک هیولای ناشناخته که ظاهرا سگ می خورد ، به گودالی فرستاده می شود.
در حالی که هاتسپور برای اجرای نقشه خود همراه با فرمانده پوند آماده می شود تا همه سگهای ولگرد دستگیر شده را به کلاه گیس تبدیل کند ، فردی می فهمد که “جانور” در واقع پدر او است. فلاشارت پس از آسیب دیدگی توسط سقوط توسط سگگیران اسیر شد ، هاتسپور او را با یک دستبند نقره در Coldfax رها کرد تا در حالت گرگ خود محبوس شود. باتی ، که پس از فداکاری فردی اکنون برای نجات او بخشنده و متقاعد شده است ، و سگهای دیگر قادر به فرار از دریچه ها هستند و به فردی کمک می کنند پدرش را آزاد کند. خانم گوسفند موفق می شود فردی را تا پوند ردیابی کند ، او و Twitchy باقی مانده تا فرمانده را اشغال کنند و دستگاه ساخت کلاه گیس را از بین ببرند.
فردی Flasheart و سگها را برای مقابله با هاتسپور به خانه هدایت می کند ، که همچنین به فرد اجازه می دهد پس از اینکه توانستند یقه نقره ای او را بردارند ، به شکل انسانی برگردد. تلاش آنها برای مقابله با هاتسپور توسط كریپ ، كه با انبوهی از كنسانتره نقره به گرگهای دیگر حمله می كند ، رهگیری می شود ، اما فردی می تواند حمله كریپ را متوقف كند ، زمانی كه فهمید كه (برخلاف انتظارات كریپ) گرگها او را در كودكی نكشتند . هاتسپور با فرار از حمله اولیه کریپ سعی در حمله دارد در حالی که گرگ های دیگر توسط نقره ضعیف شده اند ، اما سگ ها قادر به حفظ امنیت گرگ ها هستند در حالی که فردی عموی خود را به سقف عمارت می کشاند. در حال تبدیل شدن به یک پودل در نور ماه و پذیرفتن شکل او ، فردی با صدایی بلند برای تأیید وضعیت خود به عنوان یک گرگ آلفا ، هاتسپور را به داخل عمارت می اندازد و شکست خود را به عنوان یک رهبر تأیید می کند.
مدتی بعد ، تأملات فردی نشان می دهد که نه تنها گرگینه ها و سگ ها با شرایط بهتری روبرو شده اند ، بلکه این بسته همچنین عمارت را برای همه سگ ها باز کرده است ، در حالی که کریپ ، هاتسپور و فرزندانش را به سگ گردانی تبدیل کرده و پس از زخم ها جمع می کنند. بخشی پذیرفته شده از زندگی در این عمارت است و بتی حیوان خانگی / دوست خاص فردی است. در همین حال ، فرمانده دستگیر شده و احتمالاً Coldfax تعطیل شده است. فلشهارت به نقش قبلی خود به عنوان رهبر بسته بازگشت ، اما به فرد اطمینان می دهد که به او افتخار می کند و معتقد است که یک رهبر خوب وقتی زمانش فرا می رسد