انیمیشن ۳کله پوک

انیمیشن ۳کله پوک
The Olsen Gang Gets Polished

طراحی‌های عجیب و غریب ایگون برای سرقت نماد فرهنگ و هنر دانمارک بی‌نتیجه ماند.

کارگردان: Jorgen Lerdam
نویسنده: Erik Balling , Henning Bahs , Nikolaj Peyk
تهیه کننده: Søren Fleng
سال تولید: 2010
نوع: سینمایی
مدت زمان: 1 ساعت

داستان کامل

داستان از لحظه سرقت قلم پر گان سیان اندرسون یکی از نویسندگان مشهور کشور دانمارک آغاز می شود. این نویسنده نقش مهمی در فرهنگ و ادب این کشور داشته است و با داستانهای الهم بخشش بخشی از تاریخ این کشور را رقم زده است و به همین اعتبار قلم پر او در موزه اصلی شهر با مراقبت شدیدی نگهداری می شود اما حتی این مراقبت شدید که حشرات را هم شکار می کرد نتوانست جلوی طراحی های ایگون را بگیرد و او با طراحی نقشه ای دوربین ها را از کار می اندازد اما مشکل اینجاست که این قلم پر قبل از اقدام به دزدی توسط ایگون از موزه خارج شده است. هالنسر شخصیت دغل بازی است که روحیه دلالی دارد و با این نقشه پلیس را درگیر ماجرای ایگون می کند تا خود با خیال راحت به تبادل قلم پر دست بزند. ایگون دست گیر می شود اما هم دستان او یعنی بنی و تد فرار می کنند اما مدتی بعد پلیس که مطمئن می شوند که سرقت قلم پر کار ایگون نبوده است او را آزاد می کند. ایگون و تد و بنی بعد از آزادی ایگون به منزل تد ( مکان همیشگی قرارها یشان ) می روند. از این جای داستان همسر تد که لباس و آرایش نامناسبی دارد وارد داستان می شود او در ابتدا از تد و رفقایش ناراضی است اما بعد که قضیه سرقت 30 میلیون دلاری را متوجه می شود برای سرقت به آنها انگیزه هم میدهد. در این جلسه، ایگون نقشه هالنسر را به دوستانش توضیح می دهد و می گوید:« قضیه از این قرار است که چینی ها حاضرند تا 30 میلیون دلار هزینه کنند تا این قلم پر را بدست بیاورند از طرفی تجهیزات دفاعی کشور دانمارک هم فرسوده شده و دولت برای نوسازی بودجه ندارد و می خواهند از رهگذر تبادل قلم پر با تجهیزات دفاعی، بنیه دفاعی را تقویت کنند طراح اصلی این ایده هالنسر است اما انگیزه او بیشتر شخصی است و این توجیهات تنها آن چیزی است که برای متقاعد کردن مقامات از آن استفاده می کند». با این اطلاعات آنها میدانند که قلم پر باید در دفتر نخست وزیری و در ساختمان اصلی دولت در شهر باشد و برای سرقت آنها ایگون طراحی های دقیقی انجام میدهد و تجهیزاتی از قبیل موش خرما، دریل، زنبور، عسل، روغن سیاه و.. نیاز دارد که تد و بنی برای تهیه آن به شهر می روند . همه را تهیه می کنند اما برای تهیه دریل به مشکل می خورند. دریل را از یک تعمیرگاه میدزدند که صاحب آن بنی را می شناسد یک فرد لاغر اندام که پیش خدمتی به نام جانی دارد و بسیار خشن است. او قبلا به بنی پیشنهاد داده بود که آنها هم در نقشه هایشان شریک کنند اما فکر می کردند بنی آنها را دور زده است و به واسطه دریل اطلاعات جدید از بنی می گیرند اما بنی باز هم موفق می شود آنها را دور بزند و فرار کند از همین جای داستان تعمیرکار و جانی به داستان وارد می شوند و در چندین سکانس نقش جدی دارند. از طرف دیگر در دفتر نخست وزیری هم خبرهایی است؛ حدس ایگون درست بوده است و هالنسر قلم پر را دزدیده و حالا در دفتر دارد نخست وزیر را تطمیع می کند که پیشنهاد تبادل آن با چینی ها را بپذیرد اما ابتدا نخست وزیر مقاومت میکند اما در آخر می پذیرد. قبل از این ماجرا باید به داستان ورود پلیس تنومند و باانگیزه به شهر هم اشاره شود این فرد که انگیزه قوی ای برای کارش دارد با پلیسی مواجه می شود که در شرف بازنشستگی است و انگیزه و روحیه چندانی برای کار پلیس ندارد و در اوایل داستان باعث سردی او می شود و حتی به او پیشنهاد می دهد وارد پرونده سرقت قلم پر نشود چون یک پرونده سنگین و سیاسی است. مسئولیت حفظ امنیت کاخ ریاست جمهوری بر عهده همین پلیس با انگیزه و مافوق پیرش است. ایگون برای ورود به کاخ از آشپزخانه وارد می شود به این ترتیب که در ابتدا بنی حواس ماشین حمل غذا برای آشپزخانه را پرت می کند و در همین فرصت تد و موش خرماها وارد ظروف بزرگ مواد اولیه آشپزخانه می شوند. بعد از ورود به آشپزخانه؛ آشپز و سایر کمک آشپز ها با دیدن موش خرماها فرار می کنند و تد در ورودی را برای آیگون و بنی باز می کند. بالاخره با طراحی ایگون خود را به اتاق مجاور دفتر نخست وزیری می رسانند. آخرین مرحله گذشتن از سد هالنسر بود که در دفتر نخست وزیری منتظر آمدن چینی ها بود اما ایگون به اینجا هم فکر کرده بود و روغن سیاه را به جای قهوه در استکان ریخته بود. بنی در نقش خدمتکار و پیشنهاد طعم جدید قهوه به هالنسر به در دفتر رفت اول هالنسر مقاومت کرد اما با زبان بازی بنی آن قهوه را خورد و از لحاظ گوارشی به هم ریخت و مجبور شد به سرویس بهداشتی برود در همین فرصت تد و ایگون کلید اتاق را برداشته و قلم پر را از اتاق برداشتند. در مسیر برگشت ناگهان تعمیرکار و جانی را دیدند و آنها با تهدیداتی خشن قلم پر را از آنها خواستند اما بعد از کلی تعقیب و گریز بالاخره ایگون و دوستانش قلم پر را به چنگ آورده و فرار کردد و جانی و تعمیر کار را در آسانسور به دام انداختند . در همین بین هالنسر به اتاق رفت و مهمان های چینی از راه رسیدند ولی خبری از قلم پر نبود. همان جا متوجه شد سرقت کار ایگون است. به دنبال او رفت که متوجه صحبت تعمیرکار و جانی شد و متوجه شد که حدسش درست است و آن دو تا را شریک خود برای به دام انداختن ایگون کرد. سه کله پوک به منزل تد برگشتند و برای معامله قلم پر با هالنسر شروع به نقشه کشیدن کردند اما همسر تد که تا قبل از این به آنها انگیزه دزدی می داد تا با پول آن یک آپارتمان نوساز بگیرد؛ وقتی متوجه شد آنها قلم پر گان سیان اندرسون را دزدیده است حسابی شاکی شد و گفت نباید این کار را کنند. بنی و تد هم او را تایید کردند اما ایگون نپذیرفت و به قرار ملاقات با هالنسر برای معامله قلم پر رفت. ایگون با اینکه به هالنسر اعتماد هم نداشت با این وجود بنی و تد را در ماشین گذاشت و تنها به سر قرار رفت. هالنسر اما تنها نبود و جانی و تعمیرکار هم با او بودند و در یک فرصت مناسب ایگون را بیهوش کردند. در سکانسی بسیار خشن جانی می خواست با اره برقی ایگون را بکشد که هالنسر مانع شد و راهکار خشن تری برای کشتن او پیشنهاد داد. تعمیر کار و جانی ایگون را به مکانی که برای ارتش بود منتقل کردند. بنی و تد هم متوجه داستان شدند و آنها را تعقیب کردند و به آن مکان رفتند نقشه هالنسر این بود که در پرتاب آزمایشی تجهیزات نظامی چینی ها، ایگون را هم طعمه کند. او را به نفر بر بستند و آزمایش موشکی آغاز شد. کمی قبل تر هم سیگار بنی داخل سطل زباله کامیون جانی و تعمیرکار افتاده بود و باعث آتش سوزی کوچکی شده بود. که بعدا همین آتش سوزی کار دستشان داد. به این نکته هم باید اشاره شود که شخصیت اصلی ایگون علاوه بر دزدی یک ویژگی بازر منفی دیگر هم دارد و آن مصرف دخانیات در طول کل فیلم است. تد و بنی بالاخره ایگون را نجات می دهند اما هالنسر از بالای برج نگهبانی متوجه می شود و دستور می دهد موشک ها زودتر از موعد مقرر شلیک شوند. اما این موشکهای هوشمند به جای ایگون همان سطل زباله کامیون جانی را نشانه می روند و بالاخره در سکانسی مهیب کامیون آتش می گیرد اما جانی و تعمیرکار هر چند دچار سوختگی می شوند ولی جان سالم به در می برند. قلم پر به کاخ ملکه برده شده است تا طی مراسمی به مهمان های چینی به همراه یک نقاشی توسط ملکه و همسر داده شود. مهم ترین مانع ایگون محافظان ورودی کاخ هستند که مسئولیت سرکار گذاشتن آنها را بنی برعهده می گیرد تد و ایگون هم به کاخ می روند و با ترفندی قلم پر را به چنگ می آورند و مراسم را به هم می ریزند و چمدان پول ها را هم به دست می آورند. دوباره به منزل تد می روند اما ایگون که پول ها را بدست آورده تحت تاثیر صحبتهای دوستانش تصمیم می گیرد قلم پر را به موزه برگرداند. قبل تر از این در چند سکانس هم بنگاه طرف قرارداد تد یک مرد و زن جوان را برای خرید منزل آورده بود که هر سری اتفاقی افتاده و آنها رفته بودند این بار دیگر با تهدید تمام شدن فرصت تد و همسرش وارد می شود. پلیس تنومند این داستان از منفعل بودن خسته شده و بالاخره مافوقش را راضی می کند که به پرونده سرقت قلم پر وارد شوند. آنها به منزل تد می ریزند. و همه چیز به هم می ریزد و آن زن و مرد جوان به اشتباه چمدان پول را برداشته و کلا از خرید منزل منصرف می شوند. در راه برگشت به شهرشان زن حسابی ناراحت است که نتوانسته اند در پایتخت خانه ای دست و پا کنند؛ مرد جوان هم به او دلداری می دهد. به صورت تصادفی در چمدان را باز می کنند و متوجه می شوند که پر از اسکناس است به شهر برمی گردند و با آن پول خانه ای بزرگ و ویلایی همراه با استخر می خرند. ایگون و تد و بنی دستگیر می شوند. در ادامه به سرنوشت همه چهره های این داستان اشاره می شود. هالنسر از مقامش خلع می شود اما نخست وزیر که سیاسی است به مقامی بالاتر ارتقا می یابد. پلیس تنومند به مسابقات مردان آهنین می رود و مافوق پیرش بعد از بازنشستگی به دنبال هنر می رود.

بیشتر کمتر