دختر ناشنوایی به اسم نیشیمیا به دانشآموزان کلاس ششم دبستان اضافه میشود. وقتی ایشیدا و دیگران او را اذیت میکنند، مادر نیشیمیا موضوع را با مسئولین مدرسه در میان میگذارد. همه بچهها، خودشان را کنار میکشند و ایشیدا را مقصر اعلام میکنند. مادر نیشیمیا دخترش را به مدرسه دیگری منتقل میکند و به مرور، ایشیدا همه دوستانش را از دست میدهد و به یک پسر منزوی تبدیل میشود. ششسال میگذرد و ایشیدا که احساس تنهایی شدیدی میکند تصمیم میگیرد به زندگیاش خاتمه بدهد ولی قبلش میخواهد نیشیمیا را ببیند و از او عذرخواهی کند. نیشیمیا میترسد و فرار میکند؛ ولی وقتی میبیند ایشیدا زبان اشاره یاد گرفته و از او میخواهد با هم دوست باشند، روی خوش نشان میدهد. ایشیدا به زندگی امیدوار میشود و به بهانه غذا دادن به ماهیها، باز هم نیشیمیا را میبیند. به مرور پای یوزورو، خواهر نیشیما و نائوچان، همکلاسی سابقشان هم وسط کشیده میشود. یوزورو که اولش نسبت به ایشیدا دافعه داشت کمکم به او اعتماد میکند ولی نائوچان از اینکه ایشیدا با نیشیمیا حرف میزند و به او توجه نمیکند، حسودی میکند. وقتی ایشیدا از طریق یوزورو برای نیشیمیا هدیه کوچکی میفرستد، نیشیمیا هم برای او هدیهای میخرد و با همان صدای نامفهوم خود حرفی به ایشیدا میزند که ایشیدا متوجهش نمیشود. نیشیمیا خیلی ناراحت میشود که قادر نیست حرفش را به درستی به زبان بیاورد و دیگران متوجه حرفهایش نمیشوند. با ناراحتی به خانه میآید و به یوزورو میگوید که به ایشیدا گفته: «دوستت دارم» ولی او متوجه حرفش نشده. وقتی ایشیدا، نیشیمیا، یوزورو، نائوچان و چند نفر دیگر از دوستان سابقشان به شهربازی رفتهاند، نائوچان نیشیمیا را تنها گیر میآورد و میگوید از او متنفر است، نیشیمیا جواب میدهد: «ولی من از تو متنفر نیستم.» این حرف، نائوچان را عصبانیتر میکند و محل را ترک میکند. ایشیدا به ملاقاتش با نیشیمیا و یوزورو ادامه میدهد. تا اینکه در شب آتشبازی، بعد از اینکه حسابی خوش گذراندهاند و همه راضی به نظر میرسند، نیشیمیا به بهانه درس خواندن به خانه برمیگردد. یوزورو از ایشیدا خواهش میکند به خانهشان برود و دوربین عکاسی را بیاورد. در خانه، ایشیدا ناگهان متوجه میشود نیشیمیا میخواهد از بالکن به پایین بپرد. با سختی او را بالا میکشد ولی خودش ناخواسته سقوط میکند. وقتی هنوز ایشیدا در کما به سر میبرد، خانواده دوطرف به هم نزدیکتر میشوند و نیشیمیا از کاری که کرده پشیمان میشود. ایشیدا به هوش میآید و شبانه به محلی که به ماهیها غذا میدادند میروند و نیشیمیا را آنجا پیدا میکند. از نیشیمیا بخاطر اشتباهات گذشتهاش عذرخواهی میکند و نیشیمیا هم میگوید میخواهد جبران کند.
انیمیشن
یک صدای خاموش
A silent voice
جبران کردن اشتباهات گذشته سخته؛ ولی غیرممکن نیست.
کارگردان: | Naoko Yamada |
نویسنده: | Yoshitoki Oima , Reiko Yoshida |
تهیه کننده: | Toshio Iizuka , Youhei Itou , Shinichi Nakamura |
سال تولید: | 2016 |
نوع: | سینمایی |
مدت زمان: | 2 ساعت |