Frank DeTorre یک نگهبان نگهبان حیوان وحشتناک و متواضع در باغ وحش Sucat Memorial در رود آیلند است. او که سالها قبل از دست دادن همسرش افسرده بود، با پرخوری و نادیده گرفتن بهداشت اولیه کنار آمد و این باعث آزار دختر جوانش شین شد. در داخل بدن وی ، یا “شهر فرانک” به سلولهای ساکن آنتروفرمورف آن ، گلبول سفید خون Osmosis “Ozzy” Jones یک افسر بیش از حد اداره پلیس فرانک، مرکز پاسخهای ایمنی شهر در برابر تهدیدات بدنی است که برای گشت زنی کاهش یافته است. وظیفه در دهان پس از آنکه فرانک را وادار به استفراغ علیه دستورات کرد. این حادثه باعث خنده شوهر فرانک در شهر شد، وی را از کار قبلی خود در یک کارخانه سوپ نخود اخراج کرد و همچنین ممنوعیت بازدید از مدرسه شین را به دلیل قرار منع قانونی که توسط P.E. و معلم علوم، خانم بوید.
دو سال بعد ، شهردار فلگمینگ با چالشی جدی در مورد گزینه های انتخاب مجدد خود ، سیاست های غذاهای ناخواسته خود را دو برابر می کند ، و تأثیر آنها بر سلامت فرانک را نادیده می گیرد. این امر باعث می شود که فرانک یک تخم مرغ آب پز پوشیده شده از آلودگی بخورد ، به Thrax ، ویروسی کشنده معروف به “مرگ سرخ” ، اجازه ورود به گلو را می دهد. بلگمینگ که نمی خواهد مسئولیت را بپذیرد ، به فرانک دستور می دهد تا از طریق سیگنال های مغزی یک قرص سرماخوردگی بخورد. این قرص ، Drixenol “Drix” Koldreliff ، برای ضد عفونی کردن گلو ، با پوشاندن شواهد ورود Thrax ، ادامه می یابد. به خاطر نارضایتی او ، اوزی مأموریت یافته است تا در تحقیقات خود به Drix رواقی و صاف کمک کند. در همین حال ، Thrax رهبری باند میکروبهای عرق را بر عهده می گیرد و حمله ای به سد مخاط در بینی فرانک انجام می دهد ، تقریباً قبل از نجات اوزی ، دریکس را می کشد.
این دو از Chill ، واکسن آنفلوانزا و یکی از خبرچینهای Ozzy دیدن می کنند ، که آنها را به مخفیگاه Thrax در یک کلوپ شبانه میکروب زده در یک لگن بزرگ روی پیشانی فرانک هدایت می کند. اوزی مخفی می شود و به باند Thrax نفوذ می کند و در آنجا می فهمد که Thrax ، که می خواهد فصل خودش را در کتابهای تاریخ پزشکی بخواهد ، قصد دارد به عنوان یک سرماخوردگی بدل شود و با استفاده از دانش DNA خود در طی چهل و هشت ساعت فرانک را بکشد. وقتی اوزی کشف می شود ، دریکس به کمک او می آید و باعث درگیری می شود که در نهایت با پرتاب نارنجک به اوج می رسد. چرک هنگام ملاقات با او و فرانک بر روی لب خانم بوید قرار می گیرد و هر فرصتی را برای عذرخواهی از بین می برد. در پاسخ ، بلگمینگ تحقیقات را مختومه می کند ، اوزی از این نیرو اخراج کرده و به درایکس دستور می دهد که آنجا را ترک کند.
Thrax بدون اطلاع از این دو نفره ، از تخریب zit جان سالم به در برد و پس از کشتن دژخیمان باقیمانده خود ، حمله ای تنها به هیپوتالاموس را آغاز می کند ، جایی که او یک نوکلئوتید مهم را می دزد. سپس لیا استروژن ، منشی بلگمینگ را می رباید و برای فرار به دهان می گریزد. اقدامات وی توانایی بدن را در تنظیم دما از بین می برد و تب خطرناکی ایجاد می شود و باعث وحشت دسته جمعی در شهر می شود. هنگامی که فرانک به بیمارستان منتقل می شود ، اوزی با کشف زنده ماندن Thrax ، یک راننده دلسرد را متقاعد می کند که آنجا را ترک نکند ، و هر دو به Thrax رسیدند و لیا را نجات می دهند. با این حال ، تراکس با استفاده از گرده ، فرانک را وادار به عطسه می کند و او را از دهان خارج می کند. دریکس پس از تراکس اوزی را از دهان شلیک می کند ، و او و Thrax هر دو روی قرنیه شین فرود می آیند. در حالی که این دو با هم درگیر می شوند ، در نهایت به یکی از مژه های مصنوعی شین می رسند ، جایی که به نظر می رسد Thrax برتری پیدا می کند و تهدید می کند که Shane را قربانی بعدی خود کند. اما اوزی ، تراکس را فریب داده تا دست خود را در مژه قرار دهد و درست هنگامی که مژه در لیوان الکلی مالش می یابد ، Thrax را ذوب می کند و از آنجا فرار می کند.
با افزایش دمای فرانک از 108 درجه ، او دچار ایست قلبی می شود. سوزی بر یکی از اشکهای شین هنگام عزاداری برای پدرش ، اوزی با نوکلئوتید دزدیده شده دوباره به دهان فرانک می افتد و به موقع او را زنده می کند. اوزی سپس با شروع رابطه با لیا به نیروی پلیس بازگردانده می شود و دریکس به عنوان شریک جدید اوزی باقی می ماند. فرانک با تقلب در برابر مرگ ، خود را متعهد می کند که با شین یک سبک زندگی سالم را زندگی کند ، که منجر به استیضاح بلگمینگ از دفتر و پیروزی حریفش تام کولونیک در انتخابات می شود. سپس بلغماری به وظیفه نگهبانی در روده کاهش می یابد ، جایی که او به طور تصادفی با تحریک نفخ شکم خود را از بدن فرانک بیرون می کند.