انیمیشن کارآگاه کنان؛ کارآگاه خصوصی دریا

Meitantei Conan: Zekkai no puraibêto ai

کنان یک کاراگاه است که به معماهای پلیسی علاقه دارد و همواره برایش ماموریت هایی پیش می آید.این بار کنان به همراه دوستانش و خواهرش رَن و عمو موری، بلیط بازدید از کشتی جنگی به نام ایجیس را گرفته اند. در طول بازدید از کشتی ، کنان متوجه افراد وفعالیت های مشکوکی میشود.تا این که در کشتی یک دست از یک جسد پیدا میشود.از روی درجه آستین آن دست متوجه میشوند که این دست متعلق به یک افسر امنیتی است که خود جسدش بدون دست در آب های دورتر پیدا شده است. وقتی خدمه کشتی میفهمند که عمو موری پلیس و کاراگاه است از او کمک میگیرند اما کنان هم به صورت پنهانی سعی در حل این معما دارد. آنها طی تحقیقات و بررسی های خود متوجه میشوند که آن افسر امنیت میخواسته اطلاعات امنیتی کشتی های جنگی ایجیس را که برای حفاظت ازمرزهای کشور مهم بودند به جاسوسان خارجی دهد اما کشته شده است. همچنین متوجه میشوند که دو جاسوس قرار است هم را ملاقات کنند که یکی از آنها در کشتی و میان بازدیدکنندگان است. کنان درکشتی با کاپیتان زنی روبه رو میشود اما وقتی از پروفسور آگاسا و هایبارا در مورد هویت این زن کمک میخواهد، متوجه میشود که اسم او اصلا در لیست کارکنان کشتی نیست. بنابراین به او مشکوک شده و او را تعقیب میکند و کاری میکند که پلیس ها به او مشکوک شوند اما درنهایت همه متوجه می شوند که او از طرف وزارت دفاع و امنیت ، برای همین مسئله جاسوسی افسر امنیتی آمده است. یوکی یک پسربچه ی تنها است و وقتی کنان او را میبیند از پدرش سوال میپرسد و در همین هنگام شخصی به نام آمامیا خود را به عنوان پدر او معرفی میکند اما کنان به او مشکوک است چرا که آمامیا به عنوان پدر ، خیلی مراقب یوکی نیست و از وضعیت او اطلاعاتی ندارد. درنتیجه تحقیقات متوجه میشوند که آقای آمامیا همان جاسوس خارجی است و او را دستگیر میکنند. همچنین شخص دیگری که جاسوس است در فرودگاه توسط پلیس شناسایی شده و دستگیر میشود. اما هنوز مسئله ی قتل افسر امنیتی که جاسوس بوده حل نشده و قاتلش مشخص نیست. کنان طی تحلیل و بررسی شواهد متوجه میشود که مامور گارد ساحلی که گزارش کشتی مشکوک را داده بود، هنگامی که افسر امنیت را در شب میبیند دنبالش میکند اما در درگیری ای که پیش می آید او به داخل دریا می افتاد و میمیرد. قبل آن که آمامیا که جاسوس است دستگیر شود، رَن برای نجات یوکی با جاسوس درگیر شده و به داخل دریا پرت میشود. حالا تیم کشتی در حال جستجوی او میباشند اما او را پیدا نمیکنند. کنان که متوجه میشود رَن یک ساعت رادیویی همراه خود دارد که ساعت پنج سیگنال میفرستد، به کاپیتان پیشنهاد میدهد که از روی آن، خواهرش را پیدا کنند که درنتیجه موفق میشوند رَن را پیدا کرده و برای بهبودی به بیمارستان منتقل کنند. همچنین یوکی به پدرواقعی اش که در ساحل منتظر اوست میرسد و این پرونده هم به خوبی حل و بسته میشود.

منبع