انیمیشن پیامبران؛ خلیل الله

انیمیشن پیامبران؛ خلیل الله
prophets Khalilullah

چه کسی بت‌ها را شکسته است؟

کارگردان: سلمان خورشیدی , وحید هماتاش
نویسنده: محمدرضا عابدی‌شاهرودی
تهیه کننده: محمدصادق کریمیان
سال تولید: 1394
نوع: سینمایی
مدت زمان: 1 ساعت

داستان کامل

عموی ابراهیم (ع) دو ستاره را در آسمان می‌بیند که به یکدیگر برخورد می‌کنند و به نمرود پادشاه خبر می‌دهد که آن اتفاق شوم خواهد افتاد که نوزادی به دنیا خواهد آمد که خدای دیگری به غیر از نمرود را خواهد آورد. نمرود با شنیدن این حرف دستور به نوزادکشی می دهد. روزی عموی ابراهیم از او می خواهد قبل از اینکه نمرود بفهمد دست از پرستش خدایش بردارد, و در جشن بت بزرگ با او شرکت کند. ابراهیم نمی پذیرد و او را به یکتاپرستی می خواند. مردم برای ورود بت بزرگ خوشحال هستند و عموی ابراهیم به مردم می گوید این بتی است که باران بسیار و فرزندان سالم به ما عطا خواهد کرد و سپس مردم به بت بزرگ و نمرود سجده می کنند و نمرود به آنها می گوید که بدانید و آگاه باشید که خدایی جز من بر روی زمین وجود ندارد. ابراهیم وهمسرش ساره به سرزمینی دیگر می روند و پادشاه علت حضور آنها را می پرسد. ابراهیم خود را پیامبر خدا معرفی می کند و پادشاه عصبانی می شود و دستش را که برای آزار او جلو آورده تبدیل به سنگ می شود. پادشاه از او می خواهد تا دعا کند دستش خوب شود و سپس به ابراهیم ایمان می آورد و به عنوان عذرخواهی و هدیه یک کنیز به نام هاجر به ساره هدیه می دهد. در روز جشن ابراهیم در شهر می ماند و همه بت ها به جز بت بزرگ را خرد می کند.عمویش و مردم که به او شک کرده اند او را بازخواست می کنند. ابراهیم در جواب می گوید چرا از بت بزرگ نمی پرسید که چه کسی این کار را کرده است ؟ آیا شما سنگی بی جان را می پرستید که نه می تواند سخن بگوید و نه کاری انجام دهد؟ و آنان را به تعقل وا می دارد. نمرود به او می گوید که خدایت را تکه تکه خواهم کرد و تو را در آتش خواهم سوزاند. ابراهیم را در آتش می اندازند و به اذن خدا آتش بر او سرد می شود و نجات می یابد. ساره که سالهاست خدا فرزندی به او عطا نکرده از ابراهیم می خواهد تا با هاجر ازدواج کند و از او صاحب فرزندی شود که نامش را اسماعیل می گذارند. در زمان کودکی اسماعیل , ساره از ابراهیم می خواهد که هاجر و اسماعیل را از او دور کند. جبرئیل بر ابراهیم وحی می کند که به دستور خدا باید اسماعیل و هاجر را به سرزمینی در مکه ببرد. پس از سال ها جبرئیل به ابراهیم می گوید که باید به سمت مکه برود و به همراه اسماعیل خانه کعبه را بنا سازد. پس از ساخت کعبه ابراهیم در امتحان الهی قرار می گیرد که اسماعیل را برای خدا قربانی کند , در حالی که ابراهیم غمگین است میکائیل بر او وارد می شود و بشارت تولد فرزندی دیگر در سال های دور را به او می دهد. (اسحاق) . هاجر گریه و زاری می کند تا مانع ابراهیم شود اما اسماعیل خود می پذیرد که پدرش فرمان خدا را انجام دهد ابراهیم هرچه تلاش می کند چاقویش سر اسماعیل را نمی برد. او از امتحان الهی سربلند بیرون می آید و جبرئیل به ابراهیم گوسفندی می دهد تا به جای اسماعیل او را قربانی کند.

منبع

بیشتر کمتر