تقریباً کریسمس است و داربی و باستر عصر را در خانه وینی-پیف با دوستانشان از چوب صد جریب می گذرانند.
Roo و Lumpy the Heffalump در بیرون از خانه بازی می کنند ، یک گونی قرمز پیدا می کنند و یک گوزن شمالی به نام هالی در یک تکه چوب پنبه گیر کرده است. هالی توضیح می دهد که او یکی از گوزن های شمالی سانتا است و پس از افتادن کیسه جادویی بابا نوئل در حین دویدن تمرین ، به دنبال کیسه جادویی بابا نوئل است. Roo و Lumpy گونی دارند ، اما هالی نمی داند چگونه به خانه برسد.
همه دوستان به سمت قطب شمال حرکت کردند. بعد از برخی مشکلات ، از جمله از دست دادن نقاب Tigger ، گروه فکر می کند که منصرف شود ، اما داربی آنها را متقاعد می کند که ادامه دهند. آنها آدم برفی های عظیم الجثه را کشف می کنند ، که زنده می شوند و مسیر قطب شمال را باز می کنند. آنها کیسه را به سانتا باز می گردانند و او همه آنها را در سورتمه خود بیرون می کشد تا به آنها هدایا تحویل دهد. سانتا دوستان را به موقع به خانه می آورد تا تعطیلات را در خانه پیف جشن بگیرند.