اسکندرخان، داروغه شهر که پی به هویت شبگرد ناشناس برده است سعی دارد این خوشنامی را با فریب و دروغ به نام خود تمام کند. او در یکی از شب¬ها در آهن¬گری را قفل کرده و پوریای ولی و یارانش را در آن محبوس می¬کند تا بتواند برای یک شب¬ هم که شده به شکل فریبنده¬ای به بجای پوریا به شبگردی و توزیع آذوقه بین نیازمندان بپردازد و با این ترفند که هویت خود را به نیازمندان معلوم می¬گرداند قصد دارد همه فکر کنند شبگردی که همواره شب¬ها به نیازمندان آذوقه می رساند اوست و در این هدفش نیز موفق می¬گردد. در مقابل، پوریای ولی از این جهت کار نیکش به اسم شخص دیگری تمام شده هیچ ناراحتی ای ندارد اما شاگرش، یاور این اشتباه مردم را بر نمی¬تابد و سعی دارد اسکندر و همراهش را به علت این کار تنبیه نماید. در این میان پیرمردی که در عیاری به مرتبه کهنه¬سواری رسیده است وارد شهر شده و در آهن¬گری پوریا اقامت دارد. وی ضمن این که قصد رسوا ساختن اسکندر را دارد می¬خواهد یاور را که با استعداد یافته، قدر و منزلت اخلاص واقف گرداند و با توانایی خارق العاده که خداوند در اثر عمری مجاهدت و دوری از جاه¬طلبی و خودخواهی به او ارزانی کرده به هر دو هدف خود نائل می¬گردد.
کارگردان: | سیاوش زرین آبادی |
نویسنده: | سیاوش زرین آبادی |
سال تولید: | 1385 |
نوع: | سینمایی |
مدت زمان: | 36 دقیقه |