آریل یک شاهزاده خانم جوان است که با پدر و خواهرانش دردریا زندگی میکنند.او اززندگی در دریا ناراضیست و نسبت به دنیای انسانها کنجکاو است.او به همراه دوستش فلاندل که یک ماهی است آثاری از انسانها که در دریا غرق شده اند را جمع اوری میکند.و به اسکاتل که مرغ دریایی است نشان میدهد تااو رابادنیای انسانها آشنا کند(گرچه اسکاتل همیشه اطلاعات غلطی میدهد)پدر آریل از ارتباط او بادنیای انسانها ناراضیست.زیرا او براین باور است که انسانها ماهی میخورند و وحشی هستند.ابتدای فیلم با جشنی بزرگ آغاز میشود که آریل قرار است در آن اواز بخواند.اما آریل با فلاندل در حال پرسه زدن دریک کشتی قدیمی هستند .وقتی پدر آریل میفهمد که او برای جشن نیامده عصبانی میشود.آریل که دیربه جشن میرسد با خشم پدرش مواجه و باغم بسیار راهی محل جمع آوری وسایل انسانی اش میشود. تریتن پدر آریل سباستین خرچنگ که مشاورش است را به دنبال آریل میفرستد. آریل با دیدن یک کشتی بزرگ بالای دریا تصمیم میگیرد به سطح آب برود.در کشتی ملوانان برای تولد شاهزاده اریک درحال آتش بازی و رقص و اواز هستند. آریل از کناره ی کشتی اریک را میبیند که نی مینوازد. او در انجا عاشق اریک میشود. ناگهان طوفانی می اید، کشتی را خراب میکند و همه در حال غرق شدن هستند. آریل اریک را به ساحل میرساند و آواز میخواند. اریک در حال گیجی تصویری مبهم از او میبیندوتصمیم میگیرد او را پیدا کند.آریل اما برمیگردد. رفتار او عجیب شده. پدرش از خواهران او میپرسد که اریل چرا اینطور شده؟ آنها به عاشق شدن اریل اشاره میکنند.تریتون سباستین را احضار میکند تا درمورد اتفاقاتی که او باآریل بوده و افتاده توضیح دهد که ناگهان او قضیه رفتن اریل به سطح آب و دیدن اریک رالومیدهد.تریتون باعصبانیت به نزد آریل میرود. فلاندل که مجسمه ی غرق شده ی اریک را یافته آریل را نزد آن میبرد اماناگهان تریتن سر میرسد و همه ی آثار انسانی آریل راخراب میکند.آریل گریه میکند ،دراین زمان دو مارماهی که مامور انجام وظایف جادوگر مکاری به نام اورسولا هستند،آریل را نزد او میبرند.اورسولا یک هشت پای بدجنس است که به قدرت تریتن و زیبایی وصدای آریل حسادت میکند و قصد نابودی آنها رادارد.اورسولا به آریل میگوید:اگر میخواهی کاری کنم که به انسان تبدیل شوی تا اریک از تو خواستگاری کند باید صدایت را به من بدهی.واگر تا سه روز اریک عاشقت نشود صدایت را برای همیشه از دست میدهی و تاابد انسان میمانی. آریل قبول میکند.فلاندل و سباستین به آریل کمک میکنند به ساحل برسد. اریک در همان نزدیک ها در حال گردش است که آریل را پیدا میکند اما متوجه نمیشود که او همان دختری بوده که نجاتش داده وچون آریل نمیتواند صحبت کند ناامید میشود ازاینکه اریک نمیفهداو کیست .تریتون که از ناپدید شدن اریل نگران است دستور میدهد او را پیدا کنند.اریک آریل را به قصر میبرد تا حمام کند،لباس خوب بپوشد و غذابخورد.سباستین هم در جیب لباس آریل قایم شده و به قصر میرود.آنها روز بعد باهم به گردش میروند. درون یک تالاب درحالی که درون قایق نشسته اند حیوانات برای انها اواز میخوانند تا اریک از آریل خواستگاری کند و اوراببوسد .اما ناگهان دومارماهی تعادل قایق را به هم میزنند. واریک نمیتواند خواستگاری کند.روز بعد اریک که کنار ساحل در حال نی زدن است ،زن جادوگر بااستفاده از صدای آریل آواز میخواند و خودرا به زنی زیبا تبدیل کرده.اواریک را محسور میکند واریک که جادو شده تصمیم دارد بااورسولا ازدواج کند. آریل که این را میفهمد غمگین میشود اما اونمیداند که این زن زیبا اورسولای جادوگر است.روز برگزاری مراسم اسکاتل که برفراز کشتی محل برگزاری عروسی پرواز میکند متوجه میشود که ان زن زیبا همان جادوگر است.او به آریل خبر میدهد. سپس اسکاتل میرود تا پرندگان و جانوران را برای برهم زدن مراسم بسیج کند.آریل وفلاندل میروند تا به اریک خبردهند و سباستین میرود تابه تریتن خبردهد که به کمک بیاید.جشن به هم میخورد.سحرجادوگرباطل میشود و قیافه اصلی اش مشخص میشود.صدای آریل به او برمیگردد و اریک میفهمد.اورسولا با تریتن درگیر میشود و اورا به موجودی ضعیف تبدیل میکند .اوتاج پادشاهی برسر مینهد اما سرانجام باهمکاری فلاندل،سباستین ،آریل و اریک جادوگر نابود میشود.تریتن دوباره پادشاه میشود و آریل و اریک باهم ازدواج میکنند.
انیمیشن
پری دریایی کوچولو
The Little MerMaid
دنیای افسانه ها و دنیای واقعیت میتوانند یک مرز داشته باشند ...عشق!
کارگردان: | Ron Clements , John Musker |
نویسنده: | Ron Clements , John Musker |
تهیه کننده: | John Musker , Howard Ashman |
سال تولید: | 1989 |
نوع: | سینمایی |
مدت زمان: | 1 ساعت |