تتسوکو “آلیس” آریسگاوا با مادر طلاقش به محله فوجیکو نقل مکان می کند. آلیس هنگام حرکت در خانه جدید خود ، متوجه دختر عجیب همسن خود در جاسوسی از خانه همسایه می شود و در کمد اتاق خواب خود انبوهی از تست ها را با نمرات بد پیدا می کند. در مدرسه جدیدش ، معلم او خانم اوگینو یکی از دو میز را به او اختصاص می دهد که به طرز عجیبی گرد و غبار نمی شود و بالای نامه هایی که روی زمین نوشته شده است ، می نشیند. دانشجویان دیگر او مدام در مورد روح شیطانی به نام یهودا با “چهار زن” صحبت می کنند. یک دانش آموز بسیار آراسته به نام Mutsu “Moo” Mutsumi حتی او را به آزادسازی روح شیطانی متهم می کند ، و کلاس را در یک مراسم مفصل برای تحقیق مجدد آن هدایت می کند.
بعداً ، مو به آلیس اعتراف كرد كه او بازی می كرد. کلاس سال قبل داستانی درباره پسری به نام یهودا داشت که چهار زن داشت تا اینکه یک نفر او را با “آنافیلاکسی” مسموم کرد. مو در وهله اول روی میز جودا نشست و به خاطر آن مورد اذیت و آزار قرار گرفت ، اما او با در آغوش گرفتن ماجرا ، وانمود کرد که توسط یهودا تسخیر شده و سپس از او آزاد شده است ، قلدری را خنثی کرده و ظاهر خود را تغییر داده و شبیه جادوگر شده است. مو یادآور می شود که تنها دانش آموز باقیمانده دانش از داستان ، حنا آرایی است که به دلیل اینکه کلاسهای زیادی را قطع کرده است ، مانع او شده است. در خانه ، آلیس به آزمایشات نزدیکتر نگاه می کند و می یابد که آنها متعلق به “کوتارو یودا” هستند. او متوجه می شود که یودا “یهودا” داستان است و هانا دختر عجیب همسایه است.
آلیس سری به خانه حنا می زند و درمورد ماجرا با او روبرو می شود. هانا به او می گوید نمی داند كوتارو یودا واقعاً مرده است یا نه. اما او پدر کوتارو را می شناسد ، و آلیس را به طرحی دعوت می کند تا او را فریب دهد تا سرنوشت کوتارو را فاش کند. روز بعد ، آلیس به شرکتی که پدر کوتارو در آن کار می کند می رود ، اما طرح را لغو می کند و در عوض روز را با یکی از همکارانش سپری می کند. او سرانجام به هانا رسید ، که معلوم شد می داند محل زندگی یوداها است. آنها در خانه منتظر كوتارو جاسوسی می كنند ، اما زمان را از دست می دهند و آخرین قطار خانه را از دست می دهند. آنها زیر یک کامیون پناه می گیرند و هانا تمام واقعیت را به آلیس می گوید: کوتارو مدتهاست که هانا را شکست می داد. هانا همیشه برای روز ولنتاین یک بار کیت کت به او می داد ، اما کوتارو هرگز جواب تلافی را نداد. سرانجام سال گذشته ، هانا برای نشان دادن احساسات خود نسبت به او ، یک گواهی ازدواج آرایش به او داد. اما کوتارو سپس گواهینامه ازدواج خودش را به دختران دیگر کلاس تقسیم کرد. سپس هانای عصبانی یک زنبور عسل را به زیر پیراهن کوتارو فرو برد. درست زمانی که کوتارو به کلاس اعلام کرد که دارد دور می شود ، زنبور عسل او را نیش زد ، و او را از درد روی زمین خمید. دانش آموزان شنیدند كه دانش آموزان حدس می زنند كه كوتارو می تواند بر اثر شوك آنافیلاكتیك بمیرد و ترس از اینكه او را كشته باشد باعث شد او دیگر به مدرسه نرود.
صبح روز بعد حنا برای ادامه جاسوسی زود بیدار می شود. آلیس به سختی از تصادف با کامیونی که زیر آن خوابیده بود جلوگیری می کند ، اما وقتی به اشتباه فکر می کند هانا هنوز در پایین کامیون گیر کرده است وحشت می کند. در سردرگمی بعدی ، سرانجام هانا و آلیس با کوتارو یودا روبرو می شوند ، ظاهرا اکنون حال آنها خوب است. آلیس هانا را مجبور به مقابله با کوتارو می کند ، او به او می گوید که او می داند زنبور عسل را در پیراهن خود قرار داده است و هرگز درد را فراموش نخواهد کرد. هانا در واقع از صحبت های کوتارو راحت می شود و این نشان می دهد که او را دوست دارد.
چند روز بعد ، لباس جدید مدرسه آلیس از راه می رسد و هانا اکنون احساس می کند که می تواند لباس قدیمی خود را بر تن کند و به مدرسه برگردد.