یک دیرینه شناس به نام زاک ، برادرزاده اش ریکی و خواهرزاده اش جید را برای شکار فسیل برد. ریکی در حالی که تنها بود ، یک زاغ سخنگو به نام الکس ، که به “الکسورنیس” تبدیل شد ، ملاقات می کند. او برای او از داستانی تعریف کرد که مربوط به اواخر دوره کرتاسه ، 70 میلیون سال پیش است. پاچی کوچکترین در یک بستر جوجه کشی “Pachyrhinosaurus” است و اغلب توسط برادر بزرگترش Scowler مورد آزار و اذیت قرار می گیرد. پدر آنها بولدوست رهبر گله “Pachyrhinosaurus” است. الکس ، که مربی پچی است ، سعی کرد به پچی کمک کند تا یک زن “Pachyrhinosaurus” به نام جونیپر را تحت تأثیر قرار دهد ، اما گله او بدون او به جنوب مهاجرت کرد. پاتچی همچنین توسط یک “ترودون” مورد حمله قرار می گیرد که قصد بردن او را دارد اما توسط بولدوست نجات می یابد ، در نتیجه پچی به دلیل آسیب دیدگی سوراخ می کند که الکس ادعا می کند پاتچی “برای بزرگواری مقصد است”.
بولدوست گله خود را نیز به جنوب منتقل کرد ، اما هنگامی که آنها سعی کردند از میان یک جنگل عبور کنند ، هنگام طوفان و آتش سوزی مجبور به فرار می شوند. یک بسته “Gorgosaurus” با بهره گیری از هرج و مرج ، به گله پراکنده حمله کرد. آنها بقیه اعضای خانواده پاچی و اسکولر را در حالی که رهبرشان گورگون جنگید و بولدوست را که سعی در محافظت از پاچی و اسکولر داشت ، کشت و کشت. پس از آن ، گله پچی ، که هم اکنون توسط رقیب بولدوست ، میجر ، هدایت می شود ، همراه با جونیپر در حالی که مهاجرت خود را ادامه می دادند ، در آنجا بار دیگر گورگون به آنها حمله کرد. در هرج و مرج پس از آن ، پاچی ، اسكولر و جونیپر در رودخانه ای افتادند و در پایین دست اقیانوس جاروب شدند و الكس آنها را از بالا دنبال كرد. در یک ساحل ، اسکولر برای یافتن غذا دنبال گله ای از “ادمونتوسوروس” رفت و با بی رحمی پاچی و جونیپر را پشت سر گذاشت. این دو از طریق یک جنگل عبور کردند و در نهایت توانستند گله و Scowler خود را پیدا کنند.
پس از سالها مهاجرت همان حیوانات از شمال به جنوب و بالعکس ، یک Scowler بزرگسال پس از شکست دادن Major به رهبر جدید گله تبدیل شد و Juniper را به عنوان همسر خود انتخاب کرد که باعث ناامیدی Patchi شد. اسكولر با بی پروایی گله را به دریاچه ای یخ زده هدایت كرد ، اما پچی قادر است كه بیشتر گله را به ایمنی برساند. Scowler با عصبانیت و اعتقاد به اینکه Patchi قصد دارد او را غصب کند و همچنین سعی دارد جونیپر را از او بگیرد ، در مقابل Patchi قرار گرفت و او را برای جنگ در ازای رهبری گله به چالش کشید. اسکولر سریعاً برتری خود را کسب کرد و هنگامی که از پاچی رد شد قبل از اینکه به جونیپر و بقیه گله دستور دهد او و همچنین الکس را ترک کند ، برنده شد. ناامید و دلشکسته ، پچی ، که در طول جنگ در زیر درخت گیر افتاده بود ، سعی کرد به شکارچیان اجازه دهد او را بکشند ، اما الکس او را متقاعد کرد که به خاطر چیزی که برایش ارزش مردن را داشته باشد مانند بولدوست بمیرد.
پیش از بازگشت به گله ، پچچی که مجدداً به او توصیه شده بود ، فرار کرد و با شکارچیان جنگید ، اما آنها را دوباره در معرض حمله گورگون و کوله خود قرار داد. در حالی که گورگون در جنگ بر او غلبه کرد ، یک Scowler توبه کننده به پاچی دستور داد خود را نجات دهد و گله را به سمت امن هدایت کند. در عوض ، پچی آنها را به مبارزه با گورگون و کوله پشتی خود رهنمون شد. گله با موفقیت بسته “Gorgosaurus” را مجبور به عقب نشینی کرد در حالی که پچی با شکستن بازوی خود که در سوراخ زخم پچچی گیر کرده بود ، گورگون را شکست داد و باعث نجات Scowler شد. Scowler با Patchi آشتی کرد و رهبری گله را به او واگذار کرد ، در حالی که Patchi به داشتن تخم مرغ با Juniper ادامه داد ، یکی از آنها تخم زد و الکس خواست که به نام او نامگذاری شود. در حال حاضر ، متاثر از داستان الکس ، ریکی دندان “Gorgosaurus” را به زک و جید که جمجمه گورگون را در خاک دفن کرده بود بازگرداند.