انیمیشن هاروی و موزه جادویی

Harvie and the Magic Museum

هاروی پسر جوان و سر به هوایی است. او بسیار بازیگوش بوده و حتی موجب خرابکاری های بسیاری هم می شود. هاروی که عاشق خطر کردن، خرید بازی ویدیویی و مشهور شدن در این بازی ها است، بازی جدیدی می خرد و بدون توجه به حرف های پدرش، به بازی کردن می پردازد. در طی دعوایی با پدرش بر سر همین موضوع، کامپیوتری که شامل تمام رکورد های بازی های ویدیویی هاروی است، شکسته میشود. هاروی عصبانی و ناامید همراه با جری از خانه فرار میکنند آنها میخواهند به اردوی مدرسه بروند اما دیر کرده و از اتوبوس جا می مانند. هاروی به خود دلداری داده ولی در راه برگشت متوجه میشود که شهردار شهر می خواهد تا موزه ی عروسک های بستور که متعلق به پدرش است را خراب کند او طی اتفاقاتی وارد موزه شده و لوحی را پیدا می کند که عروسک ها را زنده می کند. او همراه با سه عروسک و دوستش مونیکا که در تعقیب او بوده سعی می کنند تا جلوی عروسک گردان شروری به نام بستور را بگیرند. مدتی بعد پدر هاروی هم وارد ماجرا شده و همه ی آنها با تلاش و همت جلوی بستور را گرفته و شهر را از خطر تبدیل شدن به یک شهر عروسکی نجات میدهند. در آخر هم هاروی به عنوان یکی از مشاهیر موزه انتخاب می شود و رابطه اش را با پدرش محکم تر و صمیمانه تر می کند.