این فیلم در حالی آغاز می شود که پسر جوان نمو کابوسی را تجربه می کند که در آن توسط یک لوکوموتیو تعقیب می شود. روز بعد از بیدار شدن ، او با سنجاب حیوان خانگی خود ، ایکاروس ، برای دیدن رژه استقبال از یک سیرک در حال سفر ، می رود. با این حال ، نمو قادر به دیدن سیرک نیست زیرا پدر و مادرش بیش از حد مشغول گرفتن او هستند. بعداً همان شب ، نمو از خواب پیاده روی تقلید می کند و سعی می کند کمی پای را دزدکی حرکت کند ، که برخلاف قولی که او قبلاً به مادرش داده بود عمل می کند ، مادر او را مجبور می کند و به اتاق دست خالی اش فرار می کند. در اواخر همان شب در واقع به خواب رفته ، چهره هایی از رژه سیرک به نمو نزدیک می شوند. نوازنده ارگ سیرک خود را استاد نابغه معرفی می کند و ادعا می کند که آنها توسط پادشاه مورفئوس ، پادشاهی از قلمرویی به نام اسلومبرلند به مأموریت فرستاده شده اند. این ماموریت شامل نمو تبدیل شدن به همبازی شاهزاده خانم ، کامیل است. گرچه نمو در ابتدا در رابطه با تعامل با سلطنت از جنس مخالف ممانعت می کند ، وی و ایکاروس پس از ترغیب با جعبه هدیه کوکی از شاهزاده خانم تصمیم می گیرند برای انجام مأموریت خود حرکت کنند.
نمو را با یک سیم باری که به او اجازه رانندگی داده شده است به Slumberland می برند و باعث ایجاد هرج و مرج می شود و به King Morpheus معرفی می شود که به عنوان مدیر حلقه سیرک روی زمین کار می کند. مورفیوس فاش می کند که او نمو را احضار کرد تا وارث تاج و تخت او شود. مورفئوس یک کلید طلایی به نمو می دهد که هر دری از پادشاهی را باز می کند و او را از دربی با نشان اژدها که هرگز نباید باز شود هشدار می دهد. نمو به پرنسس کامیل معرفی می شود و این زوج با هم در کل اسلومبرلند پرسه می زنند. پس از آن ، نمو با دلقک شیطنت ، فلیپ آشنا می شود ، که گروهی از پلیس را عصبانی می کند و او و نمو را مجبور می کند تا در غاری مخفی شوند. در آنجا ، نمو دری را کشف می کند که مورفئوس به او هشدار داده بود که آن را باز نکند. تلنگر نمو را وسوسه می کند تا قفل درب را باز کند ، که پادشاه مخوف کابوس را آزاد می کند. نمو به موقع برای مراسم تاج گذاری به قلعه مورفئوس می شتابد ، جایی که نمو سلطنتی را به نمو تحویل می دهند ، تنها چیزی که می تواند پادشاه کابوس را شکست دهد اگر او هرگز به اسلومبرلند برگردد. در وسط یک جلسه رقص بین مورفیوس و نبوغ ، پادشاه کابوس به قلعه می رسد و مورفیوس را می دزد. هنگامی که طرفداران مهمانی به دنبال یک گوسفند گشتند ، فلیپ و نمو یکدیگر را مسئول فرار کابوس شاه معرفی می کنند ، زیرا مورفیوس کلید را به نمو داد و ایده فلیپ این بود که در را باز کند.
نمو در خانه خود بیدار می شود ، که از آب دریا طغیان می کند و او را به اقیانوس بیرون می کشد. نابغه نمو را کشف می کند و به او می گوید برای همه آنچه اتفاق افتاده خود را مقصر نپندارد و مقصر فلیپ است. هنگامی که هر دو به Slumberland بازگشتند ، Flip فاش می کند که او نقشه ای به Nightmare Land دارد ، جایی که Morpheus در حال حاضر در آن نگهداری می شود. نمو ، ایکاروس ، کامیل ، فلیپ و نابغه در جستجوی مورفئوس با یک قایق یدک کش حرکت کردند. آنها به زودی به گرداب مکیده می شوند و خود را در سرزمین کابوس آلوده به هیولا می یابند. این پنج نفر با گروهی از اجنه شیفت ساز روبرو می شوند که می خواهند در تلاش برای نجات مورفیوس کمک کنند. پادشاه کابوس گله ای از خفاش های ترسناک و غول پیکر را برای به دست آوردن حزب نجات می فرستد. نمو سعی می کند از عصا استفاده کند ، اما به جای آن در رختخواب خود بیدار می شود. اجنه در اتاق نمو ظاهر می شوند و گروه با پرواز از سوراخ آسمان به قلعه کابوس سفر می کنند. با این حال ، آنها متعاقباً در قلعه زندانی می شوند ، جایی که پادشاه کابوس خواستار در اختیار داشتن عصا است. نمو به زودی از عصا استفاده می کند تا سرانجام پادشاه کابوس را از بین ببرد و شکست دهد. Slumberland سقوط پادشاهی کابوس را جشن می گیرد. کمیل نمو را در مسیر مستقیم به خانه منتقل می کند. این دو بوسه مشترکی دارند که پس از آن نمو در اتاق خود بیدار می شود ، جایی که او از مادرش بخاطر نقض قولش و تلاش برای گرفتن پای پوزش می طلبد. والدین نمو نیز موافقت می کنند که نمو را به سیرک ببرند. نمو هنگام تأمل در ماجراجویی خود از پنجره خیره می شود.