در یک دنیای خیالی ، اولین نگهبانان یک خورشید و ماه کوچک ایجاد کردند تا یک سیاره کوچک را که در آن مردمان مختلف ، اما شگفت انگیز زندگی می کنند ، گرم کنند. نگهبانان ، نسل به نسل ، هماهنگی دنیا را حفظ می کنند. افراد روز و شب ها با اینکه بسیار متفاوت از یکدیگر هستند ، در هماهنگی نسبی زندگی می کنند. اما ، در اعماق این سیاره ، نکروس منتظر فرصتی است تا تاریکی را بر سراسر جهان رقم بزند.
روزی در حال نزدیک شدن است که نگهبان شاگرد خورشید ، سوهون ، و سرپرست شاگرد ماه ، لیون ، از نگهبانان فعلی خورشید و ماه (به ترتیب Xolal و Yule) مسئولیت خواهند گرفت. در روز القا their آنها ، نور خورشید Sohone را طبق برنامه قبول می کند ، اما Ewe قمری لیو را وتو می کند ، که به جای او پسر با شکوه Faun به نام Mune را انتخاب می کند. شب بعد مارهای رنگ پریده ای از لیلی ناراحت دیدار می کنند که حسادت او را برانگیخته و به او توصیه می کنند که Sohone را در برابر مون قرار دهد. در همین حال ، مون با مانور درست معبد ماه مشکلاتی دارد: معبد مسیر خود را ترک می کند و با سوهون تداخل می کند. در حالی که سوهون معبد خود را ترک می کند تا مون را سرزنش کند ، نکروس دو تصویرگر خود را می فرستد تا خورشید را بدزدد و برایش بیاورد. نکروس باعث می شود خورشید به تدریج از بین برود. شب به همه جا می رسد و مون پریشان از مردم خود تبعید می شود.
مون و سوهون هر دو با همراهی یک دختر مومی جوان به نام گلیم در تلاش برای یافتن خورشید ناپدید شده بودند. با تشکر از دانش او در زمینه نجوم و داستان های باستانی در مورد چگونگی به هم پیوستن جهان ، این گروه قادر به عبور از چاله آبی بزرگ است ، دریاچه ای که زیر آن ورطه بزرگ باز می شود و به اعماق جهان منتهی می شود. مون از آنجا که ممکن است یخ بزند و در آب سرد بشکند ، گلیم را زیر نظر دارد. در حالی که زیر آب هستند ، این گروه با فسفو ، یکی از محافظان قبلی ماه دیدار می کنند. او با استفاده از قدرت خود گلیم را از خواب بیدار کرده و آنها را به ورودی دنیای زیرین ، جایی که نکروس زندگی می کند ، هدایت می کند.
در همین حال ، لیون جای مون را در معبد ماه می گیرد ، اما او نمی تواند آن را کنترل کند. ماه کمرنگ می شود و به خاک تبدیل می شود ، و باعث می شود معبد دیوانه شود و همه جا را بدرقه کند. این در جهان زیرین جایی که مون ، سوهون و گلیم هستند پایان می یابد. مون ، با همراهی گلیم ، از ماه مراقبت می کند در حالی که سوهون برای بازیابی خورشید به دنیای زیرین شیرجه می رود. مون دریافت که با استفاده از قدرت جادوی زرق و برق خود می تواند معبد ماه را آرام کند. لیونی به او اعتراف می کند که ماه از دست رفته است ، اما مون و گلیم برای تراشیدن هلال جدید وارد معدن ماه رویای جهان می شوند. ماه جدید به آسمان پرتاب می شود.
با انجام این کار ، مون و گلیم دوباره به سوهون در دنیای تاریکی پیوستند. در طی این مدت ، سوهون توسط انبوهی از مارهای رنگ پریده احاطه شده است که او را مسخره می کنند و سعی می کنند او را از نفرت دیوانه کنند. Sohone با مداخله Phospho نجات پیدا می کند ، که خود را فدای آرام کردن و آزاد کردن Sohone می کند و در این راه دیواره مار را از بین می برد. سوهون ، مون و گلیم سپس با نکروس و امپراطورهای او مقابله می کنند. Sohone به مصاف Necross می رود ، اما موفق نمی شود او را ضعیف کند. مون سرانجام از شر یکی از imps خلاص می شود. گلیم خورشید را پیدا می کند و به آن می وزد تا آتش آن را زنده کند ، اما این باعث ذوب شدن او می شود. مون گمان می کند که گم شده است و گریه می کند. وی سپس از قدرت رویایی خود برای شکست دادن نکروس استفاده می کند و متوجه می شود که نکروس تحت تأثیر یک مار رنگ پریده قرار دارد و سپس آن را بیرون کشیده و له می کند. نکروس ظاهر نگهبان خورشید را که قبل از فاسد شدن از حسادت داشت دوباره به دست می آورد و سپس به سنگ تبدیل می شود.
شکست نکروس به صلح جهانی منجر می شود و دو نگهبان جوان می توانند سیرهای طبیعی معابد خود را از سر بگیرند. مون همچنین گلیم را دوباره زنده می کند و انرژی ترکیبی خورشید و ماه هنگام طلوع با قطعه نگه داشته شده ماه از گلیم او را زنده می کند. مون و گلیم قبل از رفتن به دور دنیا در معبد ماه با یکدیگر ملاقات می کنند و یکدیگر را می بوسند.