انیمیشن مورتادلو و فیلمون

Mortadelo and Filemon: Mission Implausible

اوپلیا لباس مناسب نپوشیده است. بیل و دوستش به هم چسبیده اند و با هم کار هم تلاش می کنند. رییس از روان پریشی جیمی که گاو صندوق خود را دزدیده است عصبانی است. جیمی از اینکه در طی عملیانی می خواهد دیگران جلوی او زانو بزنند شاد می شود. رییس از اینکه جیمی چنین افکاری دارد عصبانی می شود. همه از اینکه زمین و ساختمان تکان می خورد می ترسند. به رییس می گویند شبیه ماهی کچل شده است. جیمی به بیل و دوستش می گوید چقدر خل و چل هستند. اتاق فیلمون از امکانات فوق پیشرفته تخت و میز صبحانه الکترونیکی برخوردار است. اتاق پرو فیلمون پر تجمل و یک سالن لباس با منوی الکترونیکی دارد. همه ی مردم به دلیل حضور فیلمون خوش حال شدند. فیلمون و مورتادلو به طور هوایی خشونت با خونریزی به راه می اندازند. جیمی با جت مخصوص خود به فیلمون و مورتادلدو پشت و بی احترامی می کند. مردم از آتش بس های هوایی وحشت می کنند. فیلمون و مورتادلو از اینکه یک زن در حال پرت شدن از هواپیمای جیمی است وحشت می کنند. فیلمون عاشق زنی می شود که در هواپیما در حال سقوط است و عشوه پروری می کنند. مادر فیلمون او را با قابلمه می زند. بچه ها به فیلمون می گویند باز این آمد. مادر فیلمون از دست او عصبانی می شود و گلدان پرت می کند. همه ی مردم شهر از ورود گوریل بزرگ وحشت می کنند. فیلمون و مورتادلو از شنیدن صدای تفنگ می ترسند. رییس از اینکه فیلمون و مورتادلو به هیچ دردی نمی خورند عصبانی می شود. او می گوید گوریل بزرگ را به مخفیگاه ببرند و به او آمپول تزریق کنند تا رام شود و مخفیگاهشان را لو بدهد. فیلمون از صدای زنی که در اداره ی رییس کار می کند عاشق می شود. فیلمون و مورتادلو برای گرفتن گوریل که در حال سر خوردن است تلاش می کنند. گوریل همه ی سنگ فرش ها را می کند و بی نظمی در سطح شهر ایجاد می کند. رییس از دیدن گوریل در تلویزیون عصبانی می شود. او از رفتار گوریل بسیار عصبانی است. شلوار فیلمون از ترس صدای گوریل می افتد. رییس از منفجر شدن بمب و ترکیدن ساختمان ناراحت می شود. فیلمون و مورتادلو با هم می رقصند. گوریل از حرف فیلمون عصبانی می شود. به زنبور شخصیت انسانی داده می شود. مامور دولت از تقاضای رشوه که به او داده شده است، آن را رد می کند. فیلمون برای تماس تلفنی می گوید ساعت از 6 بگذرد تا قیمت ارزان تر تمام شود. جیمی از اینکه گوریل در تلویزیون آنها را لو می دهد عصبانی می شود. گوریل از دست فیلمون عصبانی می شود و او را در گاو صندوق می اندازد. فیلمون و مورتادلو با همکاری هم تلویزیون را حمل می کنند. عمه ی مورتادلو از دیدن او خوشحال می شود. او از صحبت های فیلمون و مورتادلو می خندد. عمه ی مورتادلو از دست او عصبانی می شود و او را لگد می زند و پرت می کند. گوریل عصبانی می شود و جیمی را بلند می کند. جیمی تلاش می کند که خود را آزاد کند. جیمی میرقصد. فیلمون و مورتادلو برای اینکه تشخیص داده نشوند لباس کاکتوس می پوشند. جیمی با صدای بلند و عصبانی به گوریل می گوید به چیزی دست نزند. فیلمون و مورتادلو از ترس مسلح بودن جیمی و گروهش پشت ماشین مخفی می شوند و می ترسند. فیلمون از دست مورتادلو عصبانی می شود که مزاحم شمارش او شده است. بیلی و دوستش سیگار می کشند. ساختمان به دلیل انداختن ته سیگار منفجر می شود و بمب می ترکد. فیلمون از مرگ گوریل ناراحت می شود. گوریل از دست فیلمون عصبانی می شود. بیلی و دوستش از اینکه دیگر به هم نچسبیده اند، خوشحال می شوند. گوریل فیلمون و مورتادلو را روی جرثقیل می چرخاند و عذاب می دهد. فیلمون و مورتادلو تلاش می کنند سقوط نکنند. گوریل برای نجات پدرش که در حال سقوط است تشک می آورد. پدر گوریل به او می گوید که پدرخوانده ی او است. فیلمون و مورتادلو از حمله ی گلوله و شلیک های جیمی می ترسند. فیلمون و مورتادلو از اینکه رییس آن ها تمام ماموریت را برای گرفتن دستور پخت سیب زمینی پخته انجام داده است عصبانی می شوند.

منبع