انیمیشن مانو پرنده ی چابک

انیمیشن مانو پرنده ی چابک
Manou the Swift

مانو مرغ که قبل از تولد یتیم می‌شود و خانواده‌ای از مرغان دریایی از او مراقبت می‌کنند و او را به‌عنوان فرزند خوانده می پذیرند، ولی بادخورکها و مرغان دریایی با هم فرق دارند و هیچ رابطه ی خوبی با یکدیگر ندارند و این باعث ایجاد مشکلاتی برای مانو می‌شود و ...

کارگردان: Christian Haas , Andrea Block
نویسنده: Axel Melzener , Andrea Block
تهیه کننده: Andrea Block , Christian Haas
سال تولید: 2019
نوع: سینمایی
مدت زمان: 1 ساعت

ویدئوها

تیزر انیمیشن

داستان کامل

مانو مرغ بادخورک کوچکی است که درست قبل از تولدش پدر و مادر خود را از دست می‌دهد. وقتی موش‌ها به لانه‌ی آن‌ها حمله می‌کنند تا تخمی که مانو در آن است بدزدند پدر و مادرش شروع به جنگیدن می‌کنند که در همین گیرودار تخم از لانه بیرون می‌افتد و مانو در تنهایی متولد می‌شود. ویریجیت و ایو دو مرغ دریایی هستند که در حادثه‌ای نتوانسته‌اند صاحب جوجه بشوند. ویریجیت به مانو پناه می‌دهد و او در لانه‌ی مرغ‌های دریایی بزرگ می‌شود. ایو کاپیتان و رهبر مرغان دریایی است که کار حمایت از آن‌ها و راهنماییشان به سمت جنوب را بر عهده دارد. ویریجیت در همان روز ها تخم می گذارد و جوجه‌ی به دنیا آمده برادر مانو می‌شود. لوک و مانو همیشه با هم هستند و یکدیگر را دوست دارند تا اینکه کم‌کم وقت یادگیری پرواز و شنا می‌شود. وقتی آموزش‌ها شروع می‌شود تازه مانو متوجه می‌شود که او کاملاً با مرغان دریایی متفاوت است و نمی‌تواند مانند آن‌ها شنا کند و یا پرواز کند. یک روز که برای تمرین پرواز می‌رود با دو پرنده‌ی دیگر به نام‌های جوزف و پانتوآشنا می‌شود. آن‌ها به او می‌گویند که او اصلاً مرغ ماهی خوار نیست بلکه مرغ باد خورک است و باید مثل آن‌ها پرواز کند. مانو وقتی به روش بادخورک‌ها تمرین می‌کند می‌تواند پرواز کند. مرغان دریایی از اینکه مانو بین آن‌ها زندگی می‌کند راضی نیستند و مانو سعی می‌کند با شرکت در مسابقه و برنده شدن در آن خودش را ثابت کند. مانو در مسابقه برنده می‌شود و به‌عنوان جانشین ایو معرفی می‌شود. در زمان نگهبانی مانو موش‌ها برای دزدین تخم‌مرغان دریایی حمله می‌کنند. او سعی می‌کند جلوی آن‌ها را بگیرد ولی چون کوچک است موفق نمی‌شود و آن‌ها یک تخم را می‌برند. مرغان دریایی بسیار عصبانی می‌شوند و ایو از مانو می‌خواهد که ازآنجا برود. مانوبه گروه بادخورک ها می پیوندد. آنجا مانو از کلیفا، خواهر جوزف می آموزد که چطور مثل یک مرغ باد خورک زندگی کند و آن‌ها چه توانایی هایی دارند. یک روز موش‌ها برای دزدیدن تخم بادخورکها به لانه‌ی آن‌ها حمله می‌کنند. مانو و دوستانش موش‌ها را تعقیب می‌کنند و با کمک گرفتن از لوک و همکاری با دوستان جدیدش تخم ها را از موش‌ها پس می گیرند. مرغان باد خورک به جای تشکر از مانو از اینکه او اجازه داده که یک مرغ دریایی به آن‌ها کمک کند عصبانی می‌شود. مانو هم به خاطر حرفای آن‌ها ناراحت می‌شود و همراه کلیفا و برادرانش از گروه آن‌ها جدا می‌شود. بعد از یکی دو روز مانو متوجه می‌شود که مرغان دریایی می خواهند به سمت جنوب حر کت کنند و او که یک بادخورک است وتوانایی تشخیص آب و هوا را دارد به پدرش هشدار می‌دهدکه هوا طوفانی میشودو نباید حرکت کنند ولی ایو حاضر نمی‌شود به حرفهای مانو گوش کند و دستور حرکت می‌دهد. در بین تخمهایی که مانو برای بادخورکها آورده است تخمی وجود دارد که وقتی جوجه‌ی آن به دنیا می آید متوجه می شوند که یک مرغ دریایی است. بادخورکها سعی می‌کنند به آن جوجه کمک کنند ولی نمی‌توانند و از مانو کمک می گیرند. مانو می‌گوید به شرطی به آن‌ها کمک می‌کند که دست از این تعصبات بی‌جا بردارند و با مرغان دریایی آشتی کنند چون همه‌ی آن‌ها مثل هم هستند، همه پرنده هستند و همه در یکجا زندگی می‌کنند. مرغان بادخورک با پشیمان شدن از رفتار خود حرفهای مانو را قبول می‌کنند و به همراه او و کلیفا برای نجات مرغان دریایی گرفتار در طوفان می‌روند. کلیفا و سایر بادخورکها به همراه مانو به مرغان دریایی گرفتار در طوفان کمک می‌کنند و این باعث می‌شود که مرغان دریایی هم متوجه اشتباه طرز فکر خود درباره‌ی بادخورکها بشوند و بعدازآن مرغان دریایی و بادخورکها در کنار هم و باهم زندگی کنند.

بیشتر کمتر