در فرانسه تحت اشغال نازی ها ، پروفسور برسون ، دفتر خاطرات خود را که به سختی گرفتار شده و یک تعویذ حاوی کلید کتاب را به خانواده اش می سپارد. گفته می شود که این دفترچه راهنمای گنجینه ای عظیم به نام ماه گرفتگی است که گروهی از نازی ها برای Ahnenerbe در جستجوی آن هستند. برسون توسط آلمانی های تازه وارد کشته می شود. خانواده وی فرار می کنند ، اما توسط استاد Ahnenerbe لامبرت تحت تعقیب قرار می گیرد و در نهایت تصادف می کند که فقط دختر نوزاد زنده می ماند. لمبرت حرز را می دزد ، اما قادر به یافتن دفترچه خاطرات نیست که در هنگام تعقیب گم شده بود.
در دهه 1960 ، دفتر خاطرات در یک نمایشگاه یادبود به افتخار برسون ، دوباره ظاهر می شود. لوپین سوم سعی می کند کتاب را بدزدد ، همانطور که پدربزرگش قبل از او بدون موفقیت تلاش کرده بود ، ابتدا توسط یک زن جوان مبدل به عنوان محافظ امنیتی و سپس توسط فوجیکو خنثی شد و توسط بازرس Zenigata دستگیر شد. در راه رفتن به زندان ، لوپین توسط دوستانش جیگن و گومون سرچشمه می گیرد و سری به خانه محافظ جعلی امنیتی ، دانشجوی احتمالی باستان شناسی به نام Laetitia می زند. او مدالی را به همان مدال دزدیده شده توسط لمبرت ، که پدربزرگش برای او گذاشته بود ، اهدا می کند. Laetitia در وهله اول با لمبرت ، پدربزرگ فرزندخوانده اش که به او دستور داد کتاب را بدزدد ، تماس می گیرد. لمبرت به او می گوید ، در ازای فرستادن او به دانشگاه بوستون برای تحصیل در رشته باستان شناسی ، لوپین و تعویذ را نزد او بیاورد.
فوجیکو دفتر خاطرات را به گروهی از فرارهای اهنربا که به دنبال خسوف هستند ، تحویل می دهد ، از جمله لمبرت و رهبر آنها جرارد. با این حال ، جرارد به سرعت دوگانگی فوجیکو را کشف می کند و او را بازداشت می کند. Laetitia لوپین را به مخفیگاه لمبرت ، یک هواپیمای حمل و نقل سفارشی ، هدایت می کند ، جایی که آنها کتاب و نسخه دیگر را از طلسم لوپین بازیابی می کنند. لوپین موفق می شود دفترچه خاطرات را باز کند و این دو می فهمند که گرفتگی یک مولد نیرو است که توسط یک تمدن گمشده بسیار پیشرفته پشت سر گذاشته شده و در ویرانه های Teotihuacan پنهان شده است. لوپین با دانستن لایتیا او را به دام بیندازد ، با کمال میل خود را به جرارد و لمبرت تسلیم می کند. فوجیکو از لوپین به عنوان وسیله انحرافی برای فرار به تنهایی استفاده می کند. لوپین دزدکی پرواز به هواپیما می رود و جرارد و لمبرت را استراق سمع می کند و در جریان این روند می فهمد که آنها به دنبال هیچ کس دیگری نیستند جز آدولف هیتلر ، که گفته می شود جعل مرگ خود را کرده و در حین سقوط برلین به آمریکای جنوبی فرار کرده است ، و اکنون قصد دارد از آن استفاده کند گرفتگی برای احیای رایش سوم.
وقتی لائتتیا ، که مکالمه را نیز شنیده است ، با دو مرد روبرو می شود ، جرارد او را از هواپیما بیرون می اندازد. لوپین با ربودن دفتر خاطرات و تعویذ به عقب می پرد و او و لائتییا توسط فوجیکو ، جیگن و گومون نجات می یابند. لوپین که چپ مانده است ، زنیگاتا را به محل احضار خود می کند و بالگرد اینترپل خود را می دزد. Zenigata موفق می شود دوباره به کشتی برگردد و پس از اطلاع از سهام ، با باند لوپین و Laetitia همکاری می کند تا شرور را خنثی کند. در حین توقف ، لوپین به لائیتیا فاش می کند که او را نوه برسون استنباط کرده است و لمبرت او را فقط برای گرفتن دستنوشته و دفتر گرفتگی به فرزندی قبول کرده است. او همچنین کشف می کند که پدربزرگش واقعاً به برسون کمک کرده است تا ماه گرفتگی را پیدا کند ، اما پس از آن کتاب را به دام انداخت تا مانع از گرفتگی خورشید شود.
جرارد و لمبرت محل اختفای گرفتگی را پیدا می کنند ، اما قادر نیستند بدون دفتر خاطرات از تله های آن عبور کنند و آنها را مجبور می کنند که به محلی که لوپین را ترک کرده اند برگردند. تیم لوپین با سوitingاستفاده از غیبت آنها ، این موانع را پشت سر می گذارد ، اما پس از آن مجبور می شوند کشف کنند که عقب نشینی دشمنان فقط یک نیرنگ برای پاک کردن مسیر گرفتگی بود. لمبرت و جرارد ماه گرفتگی را که باعث حمل آنها و لائتیسیا به سطح زمین می شود ، فعال می کنند ، اما تیم لوپین قبل از فرار آنها را رهگیری می کند و هواپیمای لمبرت را غارت می کند. لمبرت با استفاده از Eclipse هواپیما را دوباره به پرواز در می آورد ، و یک سیاهچاله را فعال می کند تا تیم لوپین به پایان برسد. با ایمان آوردن آنها ، و مست از قدرت ، دستگاه را برای خود ادعا می کند و دفتر خاطرات را سوزاند. هنگامی که او برای استفاده از ماه گرفتگی برای نابودی برلین آماده می شود ، جرارد با او می جنگد. وقتی Laetitia کنترل دستگاه را به دست می گیرد ، جرارد به سمت او شلیک می کند ، اما لمبرت گلوله را برای او می گیرد و می میرد. بلافاصله پس از آن ، جرارد این خبر را دریافت کرد که هیتلر در آنجا واقع شده است و ماه گرفتگی و لاتیسیا را به نزد خود می برد.
هنگامی که جرارد به مقر Ahnenerbe می رسد ، با هیتلر ملاقات می کند و هر دو برای آزمایش توانایی های آن در کسوف قرار می گیرند. Laetitia که پشت سر گذاشته شده است ، کشف می کند که باند لوپین با کمک Zenigata و Interpol جرارد را به پایگاه مورد ضرب و شتم قرار داده اند و لوپین خود را به عنوان هیتلر مبدل کرده است. بازگشت به خورشید گرفتگی ، لوپین خود را فاش می کند و جرارد به او حمله می کند ، اما لوپین با کنترل ماه گرفتگی می تواند یک سیاهچاله کوچک را به طور مستقیم در داخل ماه گرفتگی آزاد کند. جرارد به سوراخ مکیده می شود و از بین می رود ، در حالی که لوپین به سختی با دستگاه ثقلی که از خرابه های Teotihuacan نگه داشته بود فرار می کند. پس از خداحافظی دوست داشتنی اما عجولانه Laetitia – و هدیه دادن او به وسیله جاذبه و ثبت نام در بوستون – لوپین و همکارانش برای فرار از توجه همیشگی Zenigata عجله می کنند.
انیمیشن
لوپین سوم؛ نخستین
The first Lupin 3
با همکاری و تلاش میتوانیم به اهداف دوردست پیدا کنیم.
کارگردان: | Takashi Yamazaki |
نویسنده: | Monkey Punch , Takashi Yamazaki |
تهیه کننده: | Shuji Abe , Takeshi Ito , Hibiki Itô , Naoaki Kitajima , Koji Nozaki , Hiroyasu Shinohara |
سال تولید: | 2019 |
نوع: | سینمایی |
مدت زمان: | 1 ساعت |