پسر 12 ساله ای به نام تد ویگینز در Thneedville زندگی می کند ، شهری دیواری که همه گیاهان و زندگی گیاهان مصنوعی است. تد به آدری فشار می آورد ، و تصمیم می گیرد او را با یک “درخت واقعی” تحت تأثیر قرار دهد. مادربزرگش نورما افسانه “یک بار امانت” را می گوید ، که می داند چه بر سر درختان آمده است. با ترک Thneedville در جستجوی “Once-ler” ، تد کشف می کند که جهان خارج یک زمین بایر بایر و آلوده است. او یک بار وام گیرنده را پیدا می کند ، که با بازدیدهای متعدد موافقت می کند داستان درختان را برای او تعریف کند. دفعه بعدی که خانه را ترک کرد ، تد با شهردار حریص Thneedville ، آلوسیوس اوهار ، روبرو می شود که شرکتش اکسیژن بطری را به شهر آلوده می فروشد. اوهار با بیان اینکه درختان و اکسیژن تولیدی آزاد ، تهدیدی برای تجارت وی محسوب می شود ، فشار را برای ماندن در شهر تحت فشار قرار می دهد ، اما تد همچنان به بازدید از وام گیرنده ادامه می دهد.
در همین حال ، وام گیرنده بازگو می کند که چگونه ، به عنوان یک مخترع جوان ، وارد جنگلی سرسبز از حیوانات و درختان تروفل شد. با قطع یک درخت ، او با لوراکس ، نگهبان جنگل که “برای درختان صحبت می کند” روبرو شد. لوراکس پس از تلاش برای مجبور کردن یک بار امانت دهنده ، او را متقاعد کرد که دیگر هیچ درختی را قطع نکند. با استفاده از الیاف تروفل ، شرکت اهرام دهنده “Thneed” را ایجاد کرد ، یک مقاله بافتنی با چندین کاربرد ، که موفقیت بزرگی به دست آورد. او تافت های تروفل را به روشی پایدار برداشت ، تا اینكه نزدیكان بی وجدان وی او را ترغیب كردند كه برای سرعت بخشیدن به تولید ، قطع درختان را از سر بگیرد ، كه منجر به سود بسیار زیاد اما جنگل زدایی و آلودگی می شود. پس از برداشت آخرین درخت تروفل ، وام گیر یک بار خراب شد ، توسط خانواده اش رها شد ، و یک فرد منزوی شد. یک بار وام گیرنده برای تخریب جنگل دلشکسته و غیرقابل تحمل مجرم شناخته شد. با غیرقابل سکونت بودن منطقه ، لوراکس حیوانات را برای یافتن مکانی جدید برای زندگی فرستاد و در آسمان ناپدید شد. لوراکس روی کل انبوهی از سنگها یک کلمه برجای گذاشت: “مگر اینکه”.
وام گیرنده به دد آخرین دانه تروفل را می دهد به امید اینکه بتواند جنگل را دوباره رشد دهد و دیگران را به فکر درختان بیندازد. تد برای کاشت بذر به خانه برمی گردد ، که با نظارت در سطح شهر اوهار مشاهده می شود. با استفاده از کمک آدری و خانواده اش ، اوهار به مرکز شهر تعقیب می شود. اوهار شهروندان را علیه تد جمع می کند و به آنها می گوید که درختان خطرناک و کثیف هستند ، اما تد با استفاده از یک دستگاه زمینی بخشی از دیوار شهر را به زمین می اندازد و تخریب محیط زیست در بیرون را نشان می دهد. با الهام از محکومیت تد ، جمعیت اوهار را روشن می کنند ، که دژخیمان او کلاه ایمنی مانند جت پک را به او می بندند و باعث می شود که با شکست پرواز کند. در نهایت بذر کاشته می شود و هرچه زمان می گذرد ، زمین شروع به بازیابی می کند. درختان جدید جوانه می زنند ، حیوانات برمی گردند ، و یک ساله لر که دیگر پیر شده است دوباره با لوراکس متحد می شود.