انیمیشن لباس های جدید پادشاه

The Emperor's New Clothes

پادشاهی که در طی رشد خود به توصیه مادرش به لباس بسیار پرداخته به آن اهمیت زیاد می دهد برای جشن تولد خود از همه خیاطها جهت دوختن بهترین لباس دعوت می نماید ولی از هیچ کدام از لباس ها خوشش نمی آید اما خیاطی به همراه دستیارش می آید و ادعا می کند بهترین لباس را خواهد برای پادشاه بدوزد که خاصیت عجیبی دارد و آن این است که احمق ها قادر به دیدن آن نخواهند بود. برای دوخت آن طلا و جواهر بسیار تقاضا می کنند. آنها که قصد برداشتن طلاها را داشتند به دوختن سوری لباس نامرئی خود اقدام کردند وزیر اعظم که در بار اول از دیدن لباس امتناع ورزید توسط شیادها تهدید شد که این اتفاق را به پادشاه خواهند گفت و پادشاه نیز وزیر احمق نمی خواهد و او را اخراج خواهد نمود برای همین وزیر به دروغ می گوید لباس ها را می بیند و در هر مرحله گزارش کار دوخت را به پادشاه می دهد. در روز جشن و پوشیدن لباس نیز پادشاه از ترس اینکه حاضرین نفهمند که او احمق است و لباس ها را نمی بیند به دروغ می گوید لباس ها را می بیند و آن را به تن می کند و با همان لباس به جشن بین مردم می رود. مردم نیز که ترس از این دارند که احمق خوانده نشوند همگی می گویند لباس زیبای پادشاه را می بینند. در همین موقع پادشاه دوست کوچک و قدیمی خود یعنی دخترک باهوش آنتوآنت را می بیند و از او در خصوص لباس نظر خواهی می کند و او با راستی تمام می گوید در تنش لباسی نمی بیند برای همین مردم به دخترک می خندند و می گویند او احمق است پادشاه که بر سر تردید مانده بود متوجه اشتباه خود می شود و به مردم می گوید من هم نمی بینم و در همین هنگام اکثریت به آن اقرار می کنند و پی می برند همگی داشتند به هم دروغ می گفتند و آن دو خیاط شیادی بیش نبودند در همین هنگام که پادشاه از خجالت لباس نامناسبش در حالت خوبی نبود به یاد حرف های زیبای پدربزرگ دخترک افتاد که زیبایی در باطن است نه در لباس برای همین آرام گرفت و همه را به مهمانی در قصرش دعوت نمود و آن دو شیاد نیز دستگیر شدند.

منبع