انیمیشن عصر یخبندان 4: رانش قاره

انیمیشن عصر یخبندان 4: رانش قاره
Ice Age: Continental Drift

عصریخبندان4، تلاش دارد مرهمی باشد بر مسئله خانواده در غرب اما آیا به این هدف می رسد؟

کارگردان: Steve Martino , Mike Thurmeier
نویسنده: Michael Berg , Jason Fuchs
تهیه کننده: John C. Donkin
سال تولید: 2012
نوع: سینمایی
مدت زمان: 1 ساعت

ویدئوها

تیزر انیمیشن

داستان کامل

شانزده سال پس از وقایع فیلم سوم ، مانی و الی مجبور می شوند که به محاکمه و دردسرهای دخترش هلو بپردازند ، که در رابطه با همسالان خود مشکل دارد. الی سعی می کند از دخترش حمایت کند ، اما مانی بیش از حد محافظت می شود. در همین حین ، خانواده سید برمی گردند ، اما فقط مادربزرگ سالخورده را رها می کنند و سریعاً هر دو را رها نمی کنند. سپس مانی هلو را با گروهی از ماموت هایی که آنها را تأیید نمی کند ، می گیرد و باعث درگیری او و هلو می شود. اندکی بعد ، یک شکست ناگهانی قاره (که ناشی از تلاش اسکرات برای دفن دوباره بلوط خود بود) مانی را از گله جدا می کند. مانی که در کنار سید ، مادربزرگ و دیگو در یک قطعه یخ متحرک گیر افتاده است ، چاره ای جز سوار کردن جریان ندارد. در همان زمان ، یک شیفت زمینی غول پیکر الی ، هلو و کسانی که در خشکی مانده اند را مورد تجاوز قرار می دهد و آنها را مجبور می کند تا برای رسیدن به امنیت به سمت یک پل زمینی حرکت کنند.

پس از آنکه هوا بسیار شدید آنها را از زمین دور کرد ، گروه مانی توسط گروهی از دزدان دریایی اسیر می شوند که در یک کوه یخی شناور به سرپرستی یک Gigantopithecus ، کاپیتان گوت ، تلاش می کنند تا آنها را به خدمه خود فشار دهد. وقتی آنها امتناع می کنند ، گوت سعی می کند آنها را اعدام کند. این منجر به فرار آنها می شود ، که ناخواسته باعث غرق شدن کشتی و مواد غذایی می شود. اولین همسر گوت ، یک ماده سابروتوت زن به نام شیرا ، پس از نجات پس از رها شدن توسط همسران برای زنده ماندن ، به آنها می پیوندد.

گله در سوییچ در Switchback Cove شستشو می کند ، که این امر جریان را به خانه خود باز می گرداند. مانی پس از اطلاع از اینكه گوت گروهی از هایراكس را به بردگی كشیده و از آنها برای ساخت كشتی یخی یخی جدید استفاده می كند ، برای آزاد كردن همرزمان خود و سرقت كشتی طرحی را با برخی از هایراكس بیشتر هماهنگ می كند و آنها قادر به ایجاد انحراف هستند. درست قبل از اینکه آنها موفق به فرار از کشتی شوند ، دیگو سعی می کند شیر را متقاعد کند که دزدان دریایی را ترک کند و به گله بپیوندد تا او بتواند زندگی بهتری داشته باشد ، اما شیرا ، در حالی که ابتدا قبول می کرد ، در عوض عقب می ماند و سرعت گوت را کم می کند تا گله بتواند فرار کند . گوت کشتی دیگری را تشکیل می دهد و قصد دارد از مانی انتقام بگیرد.

در همین حال ، هنگام پیاده روی حیوانات به سمت پل خشکی واقع در سرزمین اصلی ، هلو از قبل به گروه ماموت ها پیوست ، اما متوجه شد که آنها به خطر مداوم اهمیتی نمی دهند و او را به خاطر دوستی با یک موهوم از نظر چشم بد نگاه می کنند به نام لویی. وقتی لویی شنید که هلو به ماموت های دیگر می گوید که آنها در واقع دوست نیستند ، هلو در مورد دوستان جدیدش تغییر عقیده می دهد ، آنها را به خاطر نگرش هایشان رنج می دهد و آنها را ترک می کند.

مانی ، سید ، دیگو و مادربزرگ پس از فرار از یک آژیر آرام ، به خانه خود بازگشتند و دریافتند که نه تنها پل زمین تخریب شده است ، بلکه گوت آنها را مورد ضرب و شتم قرار داده و الی ، هلو و بقیه گله را به گروگان گرفته است. در حالی که نهنگ حیوان خانگی مادربزرگ ، پرهیز ، از راه می رسد و از خدمه گوت دور می شود ، درگیری ایجاد می شود. مانی در دوئل پایانی روی زمین یخی گات را شکست می دهد و دوباره با خانواده و دوستانش متحد می شود. گات متعاقباً با آژیرهایی روبرو می شود که به شکل یک ماده گیگانتوپیتکوس در می آید ، که سعی می کند با به دام انداختن او در صدف غول پیکر ، او را زنده بخورد. پس از آن ، هلو با خوشحالی با مانی و لوئیس آشتی می کند و شیرا به The Herd می پیوندد و با دیگو زن و شوهر می شود. در حالی که خانه آنها در اثر شیفت زمین ویران شده است ، پرهیچ کل گله را به یک جزیره سرسبز می برد ، جایی که هیراکس های قبلی از قبل شروع به بازسازی تمدن خود کرده اند.

در پایان نامه ، سرانجام Scrat به Scratlantis می رسد ، جایی که Ariscratle (پاتریک استوارت) از او استقبال می کند. وقتی اسکرات بذورها را در همه جا می بیند ، توسط آنها غالب می شود و مشتاقانه بیش فعال است. وقتی آریسکراتل به او هشدار داد که دیگر این کار را نکنید ، اسکرات سعی می کند مقاومت کند ، اما نتوانست. وی سپس در جایی که آب وارد می شود یک شاخه بلوط را می کشد و شهر را تخلیه می کند. اسکرات زنده می ماند ، اما وقتی می خواهد جایی را که اکنون شهر است حفاری کند ، زمین در حال ترک خوردن است زیرا او در بیابانی خشک است که به دره مرگ معروف است. چشمانش که پر از آب می شود ، اسکرات پس از ناامیدی فریاد می کشد و فیلم را تمام می کند.

بیشتر کمتر