انیمیشن سد

DAM! The Story of Kit the Beaver

همه ی سمور ها مشغول کندن چوب ها و درخت ها برای ساخت یک سد بزرگ هستند. سمور جوانی در میان دیگر سمور ها زندگی میکند که بسیار مهربان و دلرحم است. او در هنگام کار، قورباغه ای را می بیند و به بازی با او مشغول می شود که سمور بزرگ تر خانواده او را می بیند و به او تذکر می دهد تا حواس خود را به کارش جمع کند. سمور مشغول کندن درختی می شود که ناگهان پرنده ای به سراغ او می آید و از او می خواهد که آن درخت را قطع نکند چرا که لانه ی او در بالای درخت قرار دارد. سمور دست از بریدن درخت می کشد و پرنده به عنوان هدیه یک کرم به او می دهد. او با خوشحالی کرم را با خود پیش بزرگتر خانواده می برد ولی او با نا امیدی به سمور جوان نگاه می کند و او را به کامل کردن سد تشویق می کند. ماه ها می گذرند و پاییز فرا می رسد. سمور جوان مشغول جمع آوری چوب بود که یک گوزن را می بیند که با ناراحتی در کنار رودخانه نشسته و از نداشتن شاخ می گرید. سمور جوان فکری می کند و با استفاده از چوب هایی که جمع کرده و ساقه ی یک گیاه برای خود و گوزن شاخ درست می کند. گوزن با دیدن شاخ های جدیدش بسیار خوشحال می شود و از سمور تشکر می کند و می رود. سمور جوان، نزد سمور پیر می رود و شاخ هایش را به او نشان می دهد اما سمور پیر باز هم با نا امیدی به او نگاه می کند. ماه های بیشتری می گذرد و زمستان فرا می رسد. سمور جوان در هنگام بردن چوب هایی که جمع کرده است یک گرگ جوان را می بیند که در حال لرزیدن از سرما است. او با استفاده از چوب هایی که دارد، برای گرگ یک آتش درست می کند و گرگ برای تشکر از او، برایش زوزه می کشد. سمور جوان خوشحال و خندان پیش سمور پیر می رود و زوزه ای که از گرگ یاد گرفته را اجرا می کند اما سمور پیر به او بی اعتنایی می کند. بالاخره بهار از راه می رسد. برف خا شروع به آب شدن می کنند و حجم زیاد آب رود خانه باعث شکستن سد می شود. سمور پیر که بر روی سد و برای تعمیر آن حضور داشت، به درون آب می افتد و خود را به شاخه ای وصل می کند. پرنده ای که سمور به او کمک کرده بود، با دیدن این اتفاق به سمور جوان خبر می دهد. سمور جوان با کمک گرگ به سراغ سمور پیر می آید و به درون آب می پرد و با کمک گوزن او را نجات می دهد. سمور پیر متوجه اشتباهاتش می شود.

منبع