رومئو سگی است که روزگاری در محیط های مجلل زندگی می کرد. یک روز صاحبانش تصمیم به مهاجرت به لندن گرفتند و او در رحمت خدمتکار خانه که او را در خیابانهای بمبئی می اندازد ، رها می شود. بزودی که خود را از دست بدهد ، بزودی توسط باند محلی – گورو ، Interval ، Hero English و یک گربه سگ-wannabe-مینی ، که به او می گویند این دامنه آنها است ، گوشه ای می شود. رومئو زبان لینگو را نمی شناسد و در ابتدا در کلمات ضرر می کند ، اما با کوتاه کردن موها موفق می شود باند را از آن خود کند. آنها عاشق ظاهر جدید خود هستند و رومئو را به عنوان بخشی از باند خود می پذیرند. آنها با هم یک تجارت موفق نظافت سگ راه اندازی کردند تا اینکه Chhainu ، دست راست سگ گانگستر چارلی آنا ، برای جمع آوری “هفته نامه ها” (پول محافظت هفتگی) به شکل استخوان از راه رسید. رومئو Chhainu را بیرون می اندازد و بقیه با وحشت به طرف چارلی می روند تا پرونده خود را مطرح کنند. چارلی آنها را با سه نفر سگ ماده نینجا که آنها را فرشته های خود می نامد تهدید می کند ، اما رومئو چارلی را فریب می دهد تا اجازه دهد دوستانش بدون آسیب ببینند.
سپس رومئو با لیلا که از پشت بام آواز می خواند آشنا می شود ، آنها می رقصند و او عاشق می شود. برای جلب او ، لیلا به رومئو می گوید که باید در “کلوپ مهتاب” که وی در آنجا برنامه اجرا می کند ، مقابل او در مقابل همه رقص کند. رومئو می گوید بله ، غافل از اینکه چارلی مدتهاست او را می خواهد و هرکسی که جرات کند به او نزدیک شود مجازات می شود. با این حال ، رومئو شجاعانه شانس و رقص با لیلا به دست آوردن قلب او. وقتی لیلا عاشق او می شود ، چارلی با عصبانیت ، رومئو را تسخیر و وحشت می کند. رومئو سپس قول می دهد که باعث خواهد شد لیلا عاشق چارلی شود. رومئو قصد ندارد لیلا را از دست بدهد اما قصد دارد با داشتن مینی مبدل به ظاهر لیلا بودن ، منیت چارلی را خنثی کند و به او بگوید علاقه ای به او ندارد. این تنها در نهایت خشم چارلی را تشدید می کند و رومئو به او قول دیدار دوم با لیلا را می دهد.
شب انتصاب ، Chhainu رومئو را بوسیدن لیلا می گیرد ، او سپس فریاد می زند به رومئو که از معامله رومئو با چارلی به لیلا گفت و او با عصبانیت و خشونت سیلی به او زد و بعد از اینکه کار رومئو را دید گفت که علیرغم اینکه هرگز نمی خواهد او را دوباره ببیند درخواست های رومئو برای بخشش. در یک تعقیب ، فرشتگان چارلی توسط Guru ، Interval و Hero English فریب می خورند ، Chhainu توسط موش در گوشه ای قرار می گیرد (و با “جت جامبو” خرد می شود) و چارلی مورد تعقیب قرار می گیرد و توسط شیطانی های شهر گرفتار می شود. اما درست قبل از اینكه چارلی با تور گرفتار شود ، رومئو او را به زیر ون سگ گیرها هل می دهد تا در حالی كه رومئو می رود فرار كند ، سپس چارلی گورو ، قهرمان انگلیسی ، اینتروال و مینی را متقاعد می كند تا حواس پرتی ایجاد كند تا نگهبان از وانت دور شود ، آنها همه موفق می شوند و چارلی روی ون می پرد و می گوید که رومئو را با استفاده از یک سنجاق در زنجیرش آزاد می کند تا قفل را بگیرد ، اما وانت شروع به رانندگی می کند و او از زمین می افتد ، پس از آن چارلی به دنبال ون مسابقه می دهد ، در حالی که سنجاق را از دست می دهد ، اما خوشبختانه یکی از موهای گوش چارلی کافی است.
آنها فرار می کنند اما رومئو احساس می کند که دیگر هیچ ماندن وجود ندارد زیرا لیلا گفت که او هرگز نمی خواست او را دوباره ببیند و چارلی او را به شدت می خواهد. صبح روز بعد ، رومئو گونی خود را به روی واگن با قطار باز می اندازد که می خواهد ایستگاه را ترک کند اما چارلی به همراه لیلا و دیگران می رسد. چارلی به رومئو می گوید که او برای ترک لیلا وقتی او هنوز او را دوست دارد احمق است ، او همه چیز را برای او توضیح داد و گفت او مال رومئو است و هیچ کس دیگری. او دست او را رها می کند و لیلا شروع به دویدن به دنبال قطار می کند ، در حالی که رومئو دستش را برای او بیرون می کشد. چارلی که شبیه یک صحنه معروف از Dilwale Dulhania Le Jayenge است ، اظهار داشت: “من قبلاً کجا این را دیده ام؟” او دستش را گرفت و آن را گرفت اما دستگیره ای که رومئو در دست داشت پیچ های بالایی خود را از دست داده بود و باعث شد او با لیلا بیفتد ، پس از آن آنها سرهای خود را به سمت هم بلند کرده و به صورت همگام می گویند “دوستت دارم”. سپس به “Moonlight Club” می رود ، جایی که همه در حال بازگشت آواز خواندن نسخه “Main Hoon Romeo” در ریمیکس مهمانی هستند.