یک افسونگر که در لباس یک زن گدا مبدل شده است در ازای پناه گرفتن از طوفان ، به یک شاهزاده بی رحم و خودخواه گل رز می دهد. هنگامی که او امتناع می ورزد ، او هویت خود را فاش می کند و برای استکبار شاهزاده ، او را به یک حیوان وحشتناک و خادمانش را به وسایل خانه تبدیل می کند. او یک گل طلسم به گل سرخ می کند و به شاهزاده هشدار می دهد که طلسم فقط در صورتی شکسته خواهد شد که او یاد بگیرد که دیگری را دوست داشته باشد و در عوض قبل از سقوط آخرین گلبرگ او را دوست داشته باشد ، در غیر این صورت او برای همیشه یک جانور باقی خواهد ماند.
ده سال بعد ، در یک روستای مجاور ، بل ، دختر کتاب دوست یک مخترع عجیب و غریب به نام موریس ، آرزوی ماجراجویی را دارد. او مرتبا سعی می کند از گاستون ، یک شکارچی خودشیفته که به دلیل زیبایی اش می خواهد با او ازدواج کند ، پرهیز کند. در راه رفتن به یک نمایشگاه برای به نمایش گذاشتن آخرین اختراع خود ، یک دستگاه خردکن اتوماتیک ، موریس در جنگل گم می شود و به قلعه Beast پناه می برد ، اما Beast او را به جرم تجاوز به زندان می اندازد. هنگامی که اسب موریس بدون او بازگشت ، بل به جستجوی او پرداخت و او را در سیاه چال قلعه قفل شده یافت. اگر جانور به عنوان زندانی جایگزین شود ، موافقت می کند که موریس را آزاد کند.
Belle با خادمان قلعه دوست می شود: لومیر لوستر ، ساعت Cogsworth ، قوری خانم Potts ، و لیوان لیوان پسرش Chip. آنها از طریق آهنگ به او شام می دهند. هنگامی که او به بال غربی ممنوع سر می زند و گل سرخ را پیدا می کند ، جانور او را می گیرد و با عصبانیت او را مجبور به فرار از قلعه می کند. در جنگل ، او توسط یک گرگ کمین می کند ، اما Beast او را نجات می دهد و در این حین زخمی می شود. هنگامی که بل از آسیب های خود پرستاری می کند ، رابطه ای بین آنها ایجاد می شود و هرچه زمان می گذرد ، آنها عاشق می شوند.
در همین حین ، موریس به روستا برمی گردد و موفق نمی شود مردم شهر را از اوضاع و احوال بله قانع کند. گاستون با شنیدن اظهارات موریس در مورد Beast طرحی را در پیش گرفت: او به مسیو D’Arque رئیس اداره پناهندگی دیوانه شهر رشوه می دهد تا موریس را به عنوان یک دیوانه حبس کند. بدون هیچ کس برای حمایت از او ، دختر چاره ای جز ازدواج با گاستون ندارد. با این وجود قبل از اقدام آنها ، موریس به قلعه عزیمت می کند تا به تنهایی اقدام به نجات كند.
پس از به اشتراک گذاشتن یک رقص عاشقانه با Beast ، بل از آینه جادوی Beast برای بررسی پدرش استفاده می کند و می بیند که او در جنگل فرو می ریزد. Beast او را برای نجات موریس آزاد می کند و آینه را به عنوان یادگاری به او می بخشد. پس از اینکه بل پدرش را به روستا می برد ، گروهی از اهالی روستا به سرپرستی گاستون برای بازداشت موریس وارد می شوند. بل از آینه استفاده می کند تا حیوان را به مردم شهر نشان دهد و سلامت عقل پدرش را ثابت کند. یک گاستون حسود که فهمید دختر خوشگل Beast را دوست دارد ، او و پدرش را در زیرزمین حبس کرده و روستاییان را برای دنبال کردن او به قلعه جمع می کند تا Beast را بکشد. با کمک چیپ ، که به عنوان مأمور فرار به خانه آنها رسید و ماشین تراش چوب موریس ، موریس و بل فرار کردند و با عجله به قلعه برگشتند.
در طول نبرد ، خادمان Beast از اهالی روستا دفاع می کنند. گاستون در برج خود به Beast حمله می کند ، که از عزیمت Belle بیش از حد افسرده است و نمی تواند مقابله کند اما با دیدن بازگشت Belle روحیه خود را به دست می آورد. او گاستون را شکست می دهد اما قبل از اینکه دوباره با بل زندگی کند ، از زندگی خود صرف نظر می کند. با این حال ، گاستون به صورت کشنده با چاقو به Beast ضربه می زند و به جان او می افتد. [a] جانور قبل از سقوط آخرین گلبرگ ، در آغوش Belle می میرد. بل با اشکری عشق خود را به Beast اعلام می کند ، و طلسم لغو نمی شود ، حیوان را احیا می کند و شکل انسانی خود را به همراه همه خدمتکاران و قلعه خود باز می گرداند. پرنس و بل یک توپ برای پادشاهی میزبانی می کنند ، جایی که آنها با خوشحالی می رقصند.