در دبیرستان کورانوز در توکیو ژاپن ، ماکوتو کونو 17 ساله پیامی را که روی تخته سیاه نوشته شده کشف می کند و در نهایت با دیدن یک شی گردویی شکل ناخواسته می افتد. هنگام بازگشت به خانه ، هنگامی که ترمزهای دوچرخه او از کار می افتد ، او را به یک گذرگاه راه آهن می اندازند. او توسط یک قطار در حال برخورد مورد اصابت قرار می گیرد ، اما هنگامی که درست قبل از تصادف با دوچرخه سوار شده بود ، خودش را در زمان گذشته می بیند. پس از ورود به موزه ملی توکیو برای دیدار با خاله اش ، کازوکو یوشیاما. او پس از شنیدن واضح داستان خود برای ماكوتو توضیح داد ، او قدرت “جهش در زمان” ، سفر واقعی به زمان را دارد. در ابتدا ، ماكوتو از قدرت خود برای جلوگیری از تأخیر ، بدست آوردن نمرات كامل ، جلوگیری از سو cooking استفاده در آشپزی و حتی زنده ماندن در یك جلسه كارائوكه به مدت چند ساعت استفاده می كند ، اما به زودی متوجه می شود كه اعمال او می تواند بر دیگران تأثیر منفی بگذارد.
در نتیجه ، ماكوتو از بیشتر جهش های خود برای جلوگیری از وقوع موقعیت های نامطلوب ، از جمله یك اعتراف عاشقانه ناجور از بهترین دوستش ، كیاكی مامیا ، استفاده می كند. ماکوتو متوجه می شود که یک خال کوبی شماره گذاری شده بر روی بازوی خود نشان دهنده تعداد محدودی از زمان جهش است. ماکوتو با استفاده از جهش های باقیمانده خود سعی می کند همه چیز را برای همه درست کند. وقتی کیاکی با ماکوتو تماس می گیرد تا از او بپرسد که آیا او زمان پرش بوده است یا خیر ، او برای جلوگیری از تماس کیاکی از جهش نهایی خود استفاده می کند. در این بین ، دوست ماکوتو ، Kōsuke Tsuda و دوست دختر جدیدش ، Kaho Fujitani ، دوچرخه معیوب او را قرض می گیرند. ماكوتو تلاش می كند تا آنها را متوقف كند ، اما چون او تازه از جهش نهایی خود استفاده كرده بود ، نتوانست آنها را از برخورد با قطار نجات دهد.
لحظه ای بعد ، چیاکی وقت را مسدود می کند و به ماکوتو می گوید که او اهل آینده است. وی توضیح می دهد که شی object گردویی شکل وسیله ای برای سفر او در زمان است. او این امیدواری را برای پرش از زمان به امید دیدن تابلویی که توسط کازوکو ترمیم می شود ، مشاهده کرد ، زیرا در آینده تخریب شده است. كیاكی در حالی كه با ماكوتو در شهر یخ زده قدم می زد ، توضیح می دهد كه چرا او بیشتر از آنچه در ابتدا برنامه ریزی كرده بود در زمان او ماند. در نتیجه ، او از جهش نهایی خود برای جلوگیری از تصادف قطار از کاسوکه و کاهو استفاده کرده است و زمان را متوقف کرده است تا فقط به ماکوتو توضیح دهد که قادر به بازگشت به دوره زمانی خودش نیست و ریشه های خود و ماهیت موردی را فاش کرده است. به ماكوتو اجازه داد تا در طول زمان جهش كند. کیاکی باید برود. سپس ماكوتو متوجه می شود كه عاشق او است.
صادقانه به گفته های او ، کیاکی با شروع دوباره زمان ناپدید می شود. در ابتدا كه از ناپدید شدن كیاكی دلگیر بود ، ماكوتو درمی یابد كه پرش با زمان از كیاكی ، سهواً پرش به زمان نهایی را ترمیم كرد: كیاكی به زمان قبل از ماكوتو استفاده كرده بود. ماکوتو از آن استفاده می کند تا با خیال راحت به لحظه پس از بدست آوردن قدرت خود برگردد. کیاکی همچنان یک جهش زمان باقی مانده خود را خواهد داشت. او با بازیابی دستگاه استفاده شده از سفر در زمان ، دانش خود را در مورد همه چیز توضیح می دهد زیرا دستگاه را به Chiaki نشان می دهد. ماكوتو قول داد كه از وجود نقاشی اطمینان حاصل كند تا كیاكی بتواند آن را در دوره خود ببیند. قبل از عزیمت Chiaki ، او به ماكوتو می گوید كه در آینده منتظر او خواهد بود. وقتی کاسوکه از او س asksال کرد کیاکی کجا رفته است ، او به او می گوید کیاکی برای تحصیل در خارج از کشور رفته است. او درباره آینده خود تصمیم گرفته است.