انیمیشن تولد آفتاب

Rise of The Sun

در شهر مکه قبیله ای وجود دارد که بزرگ آن قبیله عبدالمطلب است که چندین پسر دارد، یکی از آن پسرها ابوطالب است که یکتا پرست است و پسر دیگر او ابولهب است که بت پرست است و همیشه به ابوطالب و عبدالله برادر دیگرش حسادت می‌کند زیرا پدرشان به این دو نفر بیشتر توجه می کرد. در حال حاضر عبدالله از دنیا رفته است اما فرزندی دارد به نام محمد(ص) که او هم یکتا پرست است. در این زمان همسر ابوطالب بار دار است و در حالی که خدا را تسبیح می‌گوید به سمت کعبه می‌رود تا خدا را ستایش کند و از او بخواهد که مولود فرزندش را بر او آسان کند، هنگامی که به کعبه می رسد حال او بد می‌شود و در همین حال خدا و پیامبرانش را تصدیق می‌کند هنگامی که از شدت درد به زمین می افتد دیوار کعبه شکافته می‌شود و او وارد کعبه می شود و دوباره دیوار کعبه بسته می‌شود. همسر فاطمه بنت اسد یعنی ابوطالب بسیار نگران می‌شود وافراد را برای پیدا کردن او می‌فرستد اما موفق نمی شوند اورا پیدا کنند تا این که عده به خانه او می آیند و داستان شکافته شدن کعبه را به او می گویند و باهم به سمت کعبه می روند،، این در حالی است که کافران هم اطراف کعبه جمع شده اند و تلاش می کنند تا در کعبه را باز کنند اما موفق نمی شوند و عده ای از کافران پیشنهاد شکستن قفل کعبه را می دهند به این ترتیب بین بنی هاشم و کافران نزاع رخ می دهد، ابوطالب وارد می‌شود و قائله را تمام می‌کند. این بحث ها و جدل ها تا 3 روز ادامه دارد و کافران این اتفاق را توهین به خدایانشان می‌دانند زیرا به خاطر این اتفاق دیگر کسی برای خدایان قربانی نمیکند و مهاجران وارد مکه نمیشدند زیرا گمان میکنند که خدایات خشمگین شده اند و اگر وارد شهر مکه شوند مشمول خشم خدایان میشوند. در روز چهارم دیوار کعبه دوباره شکافته می شود و فاطمه بنت اسد به همراه فرزندی که به دنیا آورده است از آن خارج می‌شود و و می گوید که خداوند او را به زنان قبل از او برتری داده است و نوزاد را به دست ابوطالب می‌دهد و می‌گوید که نام او حیدر است و ابوطالب نیز نام علی را برای او انتخاب میکند چرا یکی از اسماء الهی می باشد دراین هنگام پیامبر (ص) وارد حریم کعبه میشود.