راب و کریس که اکنون ازدواج تازه ای کرده و به مزرعه ای نقل مکان کرده اند ، یک پسر بچه به نام رابی دارند و راب در یک انبار بیرون از خانه خود یک کلینیک دامپزشکی و تعمیرگاه اداره می کند. در ابتدا ، همه لوازم خانگی می ترسند كه ارباب آنها بیشتر به رابی توجه كنند اما بعداً به او عادت می كنند. یک شب ، توستر برای یافتن سمعک در اتاق زیر شیروانی بیدار می شود که پیامی را دریافت می کند که به نظر می رسد از فضا منتقل می شود. صبح روز بعد ، توستر سایر وسایل و راتسو ، موش حیوان خانگی خانواده ، را از وقایع رخ داده در شب قبل مطلع می کند ، منجر به این می شود که لوازم خانگی توافق کنند و راتسو موافقت کند که در صورت فرار مجدد مشکوک از کمک شنوایی ، به دقت کشوی ناخواسته را تماشا کند. شب بعد ، سمعک از کشو و یکبار دیگر به اتاق زیر شیروانی فرار می کند. رابی که از صدای انتقال بیدار شد ، از تختخواب خود خارج می شود و سمعک را دنبال می کند. این وسایل از خواب بیدار می شوند ، رابی را پیدا می کنند که از پله ها بالا می رود و او را تعقیب می کند ، و آنها را وادار می کند تا دقیقاً هنگامی که پرتوی نور وارد اتاق زیر شیروانی شوند. وسایل شوکه شده کمک شنوایی را دنبال می کنند ، اما علی رغم این ، رابی به فضا تابیده می شود. پس از کباب کردن سمعک و اطلاع از اینکه رابی به طور تصادفی به جای او به مریخ منتقل شده است ، لوازم خانگی برای اتصال به کامپیوتر با دوربین امنیتی در موزه با ویتگنشتاین ، که یک دوست قدیمی و ابر رایانه از روزهای تحصیل در دانشگاه است ، تماس می گیرند. مانند یک تلفن عمل می کند این وسایل بر اساس طرحی از سوی ویتگنشتاین ، یک فضاپیمای موقت با پنکه سقفی ، سبد لباسشویی ، مایکروویو و پاپ کورن مایکروویو به عنوان سوخت ایجاد می کنند (ماشین حساب همچنین داده های مورد نیاز را در اختیار شما قرار می دهد تا ناوبری آنها باشد) و خود را به فضا پرتاب می کنند. ، فقط Ratso را ترک کرد تا از هشدار دادن مانیتور کودک به راب و کریس جلوگیری کند. در حین پرواز از طریق فضا ، لوازم خانگی با بسته بادکنک های حساسی روبرو می شوند که با دست انسان رها شده اند و اکنون بی پایان از طریق کیهان شناور هستند.
سرانجام ، لوازم خانگی به مریخ می رسند و پس از فرود خشن به دلیل احمقانه خاموش کردن مایکروویو توسط بلانکی ، با چندین ماهواره فرستاده شده از زمین روبرو می شوند ، از جمله ماهواره وایکینگ 1 ، علاوه بر یک فرشته کریسمس به نام Tinselina که همراه او به مریخ فرستاده شده است. . آنها همچنین رابی را پیدا می کنند که اکنون در یک حباب محصور شده است تا بتواند در فضا زنده بماند. با این حال ، بلافاصله پس از ورود آنها ، لوازم خانگی و Tinselina توسط ارتش توسترهای نظامی گروگان گرفته می شوند که آنها را تا “فرمانده عالی” خود ، یخچال عظیم ، همراهی می کنند. همانطور که توسط Tinselina فاش شد ، لوازم مریخ توسط یک تولید کننده فاسد اتریشی به نام “Wonderluxe” بر روی زمین ساخته شده است و طراحی شده است که در یک طرح منسوخ برنامه ریزی شده از راه دور شکست بخورد. لوازم Wonderluxe که از نقص طراحی خود عصبانی شده بودند ، فرار کردند ، به مریخ رها شدند و یک موشک موشکی ساختند که برای نابودی زمین ساخته شده است. توستر با هدف جلوگیری از نابودی زمین ، و با انتخابات پیش رو ، تصمیم می گیرد فرمانده عالی را برای کرسی خود به چالش بکشد و سمعک را به عنوان رقیب خود منصوب کند. همانطور که توستر و فرمانده عالی درگیر بحث داغی می شوند ، رابی قادر است دست خود را از حباب خود بیرون آورده و فرمانده معظم انقلاب را که به طور خلاصه گرمی بر او غلبه می کند لمس کند.
انتخابات با برنده توستر به پایان می رسد. آنها سپس با فرمانده معظم شکست خورده ملاقات می کنند ، که به لوازم خانگی اجازه می دهد آنچه پشت درهای او است کشف کنند. همانطور که وارد فضای داخلی یخی فرمانده معظم انقلاب می شوند ، شکل واقعی او را می یابند ، که شنوایی کمک او را به عنوان برادر گمشده خود می شناسد ، که شصت سال است او را ندیده است. سپس با شنیدن برادر Aid مشخص شد که وی همچنین توسط مالک اصلی او آلبرت انیشتین خلق شده است ، که پس از جنگ جهانی دوم او را ترک کرد ، در طی آن او به دست یک رهبر نازی افتاد ، که ایده های او بر او تأثیر گذاشت ، و او را ناامید کرد. با بشر و فرار به مریخ ، جایی که او یک هویت جایگزین برای فرار از ترس به دست آورد. تنها پس از تجربه “لمس دست پسر کوچک” ، همراه با محکومیت کارزار توستر ، متوجه شد که همه انسانها بد نیستند. با حل این درگیری ، لوازم خانگی و رابی که اکنون Tinselina و برادر اصلاح شده Hearing Aid به آنها پیوسته اند ، در آستانه بازگشت به زمین هستند در حالی که وسایل Wonderluxe عقب مانده اند و منتظر رسیدن نسل بعدی انسان ها در آینده هستند. برادر Hearing Aid پس از پاک کردن زمین روی فضاپیمای آنها متوجه می شود که فراموش کرده موشک را غیرفعال کند. توستر و فرمانده سابق که در خطر ماندن در مریخ قرار دارند ، از فضاپیما بیرون می آیند ، به سمت صفحه کنترل موشک می روند و پرتاب آن را با موفقیت سقط می کنند. بقیه برای نجات توستر و فرمانده بازگشتند و پس از بازگشت دوباره این دو ، Tinselina لباس و موهای خود را تحویل می دهد تا سوخت آلی لازم برای بازگشت به زمین به فضاپیما برسد. این لوازم خانگی با خوشحالی به زمین برمی گردند و موفق می شوند رابی را به اتاق خود برگردانند و همچنین با طلوع آفتاب خود را به پست های اصلی خود بازگردانند. تینسلینا ، اکنون از زیبایی خود محروم شده و به گفته خودش “بی ارزش” است ،خودش را درون سطل آشغال می اندازد.
بعداً ، صبح روز کریسمس در حالی که رابی در حال باز کردن کادوهای خود است ، راب و کریس می شنوند که او حرف دوم (دوم) خود را می زند: “توستر”. سپس ، آنها تماشا می کنند که رابی در حال جمع آوری توستر ، بلانکی ، لمپی ، کربی و رادیو در اطراف درخت کریسمس است. همزمان با جشن باند ، توستر چراغ های درخت را روشن می کند ، در بالای آن Tinselina قرار دارد که قبلا توسط راب و کریس دوباره کشف و ترمیم شده بود. در همین حال ، راتسو و سایر لوازم خانگی همه کریسمس را به روش های خاص خود جشن می گیرند.