انیمیشن بچه های برزیلی

انیمیشن بچه های برزیلی
Brichos

تیم ما فقط "اتحاد" کم دارد و اگر همه با هم بازی کنیم شکست ناپذیر خواهیم بود.

کارگردان: Paulo Munhoz
نویسنده: Erico Beduschi
تهیه کننده: Daniella Munhoz
سال تولید: 2007
نوع: سینمایی
مدت زمان: 1 ساعت

داستان کامل

انیمیشن بچه های برزیلی داستان 3 دوست حیوان هم مدرسه ای به نام های تیلز، جرزینیو و باندیرا است. این سه دوست بسیار بازیگوش هستند و در مدرسه ای درس میخوانند که معلم آنها جگوار پدر تیلز است. روز یجگوار به بچه ها انشایی با موضوع «من کی هستم» میدهد ولی سه پسر اصلی داستان ما به آن اهتمام نمی‌ورزند. بچه ها عاشق بازی های رایانه ای هستند و تا دیر وقت در گیم نت ها به سر میبرند و وقت خود را با این بازی ها تلف میکنند و در اغلب موارد در این بازی ها شکست میخورند. روزی خبر میرسد که مسابقات بین المللی بازی رایانه ای راه افتاد هاست و بچه ها میخواهند در این مسابقات شرکت کنند ولی توانایی کافی برای پیروزی در این مسابقه ندارند لذا برای پیروزی در این مسابقه شروع به فعالیت و پرس و جو میکنند. آنها سراغ آقای دوموند، نابغه‌ی شهر میروند تا از او کمک بگیرند و او راه موفقیت آنها را این میداند که به خودشناسی برسند و کمک ویژه و مستقیمی به آنها نمیکند. پس از آن بچه ها سراغ خال های مسن و مهربان داستان ما میروند و پس از آن که دلی از عزا درآوردند پای سخنان و خاطرات خاله ها از تاریخ و گذشته‌ی برزیل و شهر بریشوز نشستند. خاله ها گفتند که بریشوز در ابیتدا بسیار متکی به خارج بود و دلبخاته در برابر آنها بودند ولی پس از مدتی پدرهای بچه ها فیلمی از مردم شهر ساختند که در آن مردم را توانمند و قوی نشان داده بودند. در ادامه هم به تولید ماشین آلات و دارو و حتی صادرات برق روی آوردند و با باور کردن خود به خودکفایی رسیدند و دیگر به خارج متکی نبودند. در این میان دومنتیو انشا خود را در کلاس خواند. او در این انشا به بزرگ کردن برزیلی ها و تقویت اعتقاد بهبرزیل و تقویت همبستگی بین مردم پرداخت. در اینجا موششو از انشای دومنتیو عصبی میشود و پس از تمسخر او با او و تیلز و دوستانش دعوا میکند و از آنها کتک میخورد. پس از آن بچه ها سراغ استاد ورزش شهر، آقای مار میروند که استاد به آنها میگوید برای موفقیت و صلاحیت پیدا کردن برای حضور د رکلاس های ورزش او باید به خودشناسی برسند و بدانند که برای کمک به دیگران ورزش میکنند نه آزار دیگران. بچه ها از حرف های خاله ها، آقای دوموند و استاد به این جمع بندی میرسند که باید برای موفقیت اتحاد داشته باشند و با هم کار کنند ولی در این میان پدر موشیو برای آنها دردسر ایجاد میکند و آنها را به درون چاهی می‌اندازند ولی در ادامه آنها جان سالم به در میبرند و پس از نجات یافتن به طراحی یک سناریو برای بازی رایانه‌ای خود در مسابقه میچنند. در نهایت آنها در مسابقه بین المللی شرکت میکنند و بر تیم خزندگان که قهرمان چند دوره‌ی این مسابقات بوده اند پیروز میشوند. در نهایت بچه ها میفهمند که با اتحاد و همکاری میتوانند به هر موفقیتی برسند. در آخر هم با پدر و مادرهای خود آشتی میکنند و همه به شادی و خوشحالی میپردازند.

منبع

بیشتر کمتر