پسر بچه ای به نام بیلی همراه خانواده اش با سفینه در حال سفر بودند که طی یک اتفاق او از خانواده اش جدا می شود و بر روی سیاره ای ناشناس که در آن جا موجوداتی وحشی زندگی می کنند فرود میاید. در این بین، دانشمندی یک ربات جوان به نام باک را که قدرت های خارق العاده دارد می سازد که بسیار به انسان شباهت دارد. او هنگام ارتباط با اطرافیانش در حال یادگیری احساسات است. حال این ربات باید از تمام نیرویی که دارد در جهت نجات شهر استفاده کند و بیلی تنها به کمک این ربات میتواند خودش را نجات دهد که در این مسیر با چالش های عجیب و غریبی مواجه میشود.
بیلی از امکانات فوق پیشرفته برای امور زندگی استفاده می کند. برای مثال از دستگاه هایی ویژه برای مسواک زدن و پوشیدن لباس کمک می گیرد. مدر و مادر بیلی فضانورد هستند و با خانواده به فضانوردی می روند. در فضا دچار مشکل می شوند و بیلی از پدر و مادر خود جدا می شود با سفینه به سیاره ی ناشناخته می رود. در سیاره ربات همراه به او کمک می کند و در مسیرهای مختلف راه کار و راه نجات او را می دهد و از او محافظت می کند. در این سیاره بیلی با موجودات و موانع متفاوتی رو به رو می شود. در این مسیر تمام تلاش خود را برای کشف حقایق و تصویر برداری می کند و ربات همراه به او کمک می کند. او در این سیاره با فلش دوست می شود. در طول این مدت ربات همراه به علت نداشتن باتری خاموش می شود و از ادامه مسیر ممانعت می کند. بعد از گذشت مدت زمان چند ماه بیلی با فلش و سایر دوستان فضایی می توانند باتری ربات را بیابند و موفق به این می شوند که سیگنال به زمین بفرستند و درخواست کمک کنند. سفینه ای برای نجات او می آید و او به زمین باز می گردد و با دیدن خانواده اش شادمان می گردد.