باری بنسون ، یک زنبور عسل ایده آلیست که توانایی گفتگو با انسان را دارد ، اخیراً از دانشگاه فارغ التحصیل شده است و در شرف ورود به کار با بهترین دوستش آدام فلیمن ، کار تولید عسل Honex Industries کندو است. باری در ابتدا از پیوستن به نیروی کار بسیار هیجان زده است ، اما با کشف این که انتخاب شغل وی هرگز پس از انتخاب تغییر نمی کند ، نگرش بلند پروازانه و غیرمستقیم او ظاهر می شود. بعداً ، این دو زنبور عسل به گروهی از Pollen Jocks برخورد می کنند ، زنبورهایی که گرده ها را از گلهای خارج کندو جمع می کنند و آنها پیشنهاد می کنند که اگر باری “به اندازه کافی زنبور” باشد ، آنها را با خود ببرند. در حالی که در اولین سفر جمع آوری گرده گلهای خود در شهر نیویورک بود ، باری در زیر باران گم می شود و در بالکن گل فروشی انسان به نام ونسا بلوم قرار می گیرد. دوست پسر ونسا با متوجه شدن بری ، دوست دارد او را له کند اما ونسا به آرامی باری را بیرون پنجره می گیرد و آزاد می کند و جان او را نجات می دهد.
بعداً باری بازگشت و برای ابراز تشکر از ونسا ، قانون مقدس مبنی بر برقراری ارتباط زنبورها با انسان را نقض کرد. باری و ونسا دوستی نزدیک برقرار می کنند ، در مرز جاذبه قرار دارند و اوقات خود را با هم می گذرانند. در حالی که آنها از داخل مواد غذایی عبور می کنند ، باری کشف می کند که انسان ها قرن هاست که عسل زنبورهای عسل را می دزدند و می خورند. او تصمیم می گیرد به مزارع هانی سفر کند که فروشگاه مواد غذایی را با عسل خود تأمین می کند. در مورد رفتار نامناسب زنبورهای عسل در کندو ، از جمله استفاده از سیگاری های زنبور عسل برای ناتوانی در استفاده از کلنی ، باورنکردنی است ، باری تصمیم می گیرد از نژاد بشر شکایت کند تا به بهره برداری از زنبورها پایان دهد.
ماموریت باری توجه گسترده زنبوران و انسان ها را به خود جلب می کند و صدها نفر برای تماشای دادگاه حاضر می شوند. اگرچه باری در برابر وکیل مدافع سخت Layton T. Montgomery مخالف است ، اما روز اول دادگاه خوب پیش می رود. عصر همان روز ، باری در حال شام خوردن با ونسا است که کن ظاهر می شود. ونسا از اتاق بیرون می رود و کن به باری ابراز می کند که از این که این زوج وقت خود را با هم بگذرانند متنفر است. وقتی باری برای استفاده از سرویس بهداشتی بیرون می رود ، كین در کمین باری قرار می گیرد و می خواهد او را بکشد ، فقط برای این که ونسا مداخله کند و از کن جدا شود. روز دوم در دادگاه ، مونتگومری ترور شخصیت غیرقابل توبه را علیه زنبورهای عسل آغاز کرد که منجر به آزار شدید آدم شد. مونتگومری بلافاصله در مورد نیش اغراق می کند تا خود را قربانی حمله کند و همزمان آدم را لکه دار کند. اقدامات آدم اعتبار زنبورها را به خطر می اندازد و زندگی او را در معرض خطر قرار می دهد ، هرچند بهبود می یابد. روز سوم ، باری با قرار دادن هیئت منصفه در معرض برخورد عذاب آور زنبورها ، به ویژه استفاده از سیگاری ، در دادگاه پیروز می شود و مانع از این می شود که انسان دیگر عسل زنبورها را بدزدد. با از دست دادن دادگاه ، مونتگومری بطور رمزآمیز به باری هشدار می دهد که تغییر منفی طبیعت قریب الوقوع است.
همانطور که به نظر می رسد ، صنایع Honex تولید عسل را متوقف می کند و هر زنبور عسل را از کار دور می کند ، از جمله جوجه های گرده ای بسیار مهم ، و در نتیجه زندگی گیاهان جهان از بین می رود. طولی نکشید که آخرین گلهای باقیمانده روی زمین ، با هدف آخرین مسابقات رژه گل رز ، در پاسادنا ، کالیفرنیا ذخیره می شوند. باری و ونسا به رژه می روند و یک شناور را که در هواپیما بار می گیرند ، می دزدند. آنها امیدوارند که گلها را به زنبورهای عسل برسانند تا بتوانند آخرین گلهای باقی مانده جهان را دوباره گرده افشانی کنند. هنگامی که خلبان و کمک خلبان هواپیما بیهوش هستند ، ونسا مجبور می شود هواپیما را با کمک باری و زنبورهای عسل از کندوی باری به زمین بنشاند.
باری عضو Pollen Jocks می شود ، و آنها پرواز می کنند و به یک تکه گل می روند. باری و Pollen Jocks که مجهز به گرده گلهای آخر هستند ، خسارت را برعکس کرده و با نجات گلهای جهان ، تولید عسل زنبورهای عسل را از سر می گیرند. بعداً ، باری یک دفتر حقوقی در فروشگاه گل ونسا با عنوان “حشرات در قانون” را اداره می کند ، که به اختلافات بین حیوانات و انسان رسیدگی می کند. ونسا ضمن فروش گل به مشتریان ، مارک های خاصی از عسل را ارائه می دهد که “مورد تایید زنبور عسل” است.