انیمیشن باد برمی‌خیزد

انیمیشن باد برمی‌خیزد
The Wind Rises

با عشق و تلاش مداوم می‌توان به پیروزی رسید

کارگردان: Hayao Miyazaki
نویسنده: Hayao Miyazaki
تهیه کننده: Toshio Suzuki
سال تولید: 203
نوع: سینمایی
مدت زمان: 2 ساعت

ویدئوها

تیزر انیمیشن

داستان کامل

در سال 1918 ، یک جوان جیرو هوریکوشی آرزو دارد خلبان شود ، اما کوته بینی او مانع آن می شود. او در مورد طراح معروف هواپیمای ایتالیایی Giovanni Battista Caproni می خواند و همان شب در مورد او خواب می بیند. در خواب ، کاپرونی به او می گوید که در زندگی خود هرگز هواپیما پرواز نکرده است و ساخت هواپیما بهتر از پرواز با آنها است.

پنج سال بعد ، جیرو برای تحصیل در رشته مهندسی هوانوردی در دانشگاه امپریال توکیو با قطار در حال سفر است و با دختر جوانی به نام نائوکو ساتومی آشنا می شود که با کنیزک خود در سفر است. هنگامی که زلزله بزرگ کانتو در سال 1923 رخ داد ، پای خدمتکار نائوکو شکسته شده و جیرو او را به خانواده نائوکو می رساند ، بدون اینکه نام خود را اعلام کند.

در سال 1927 ، جیرو با دوست خود کیرو هونجو فارغ التحصیل شد و هر دو در شرکت هواپیماسازی میتسوبیشی استخدام شدند و به آنها طراحی هواپیمای جنگنده به نام فالکون برای ارتش شاهنشاهی سپرده شد. در طول آزمایش ها ، Falcon در هوا شکسته می شود و ارتش آن را رد می کند. جیرو و هونجو با ناراحتی از عقب ماندگی ظاهری فناوری ژاپن ، در سال 1929 برای انجام تحقیقات فنی و اخذ مجوز تولید هواپیمای Junkers G.38 به آلمان اعزام می شوند. جیرو هوگو یونکرز را می بیند ، با نگهبانان آلمانی بحث می کند و شاهد احساسات ضد ژاپنی است. او دوباره خواب کاپرونی را می بیند ، که به او می گوید دنیا برای زیبایی هواپیماها بهتر است ، حتی اگر نوع بشر آنها را به اهداف وحشتناکی برساند.

در بهار سال 1932 ، جیرو به عنوان طراح ارشد برای یک مسابقه هواپیمای جنگنده با حمایت مالی نیروی دریایی امپراطوری معرفی می شود ، اما طراحی او ، میتسوبیشی 1MF10 ، در سال 1933 آزمایش نمی کند و رد می شود. ناامید شده ، جیرو برای استراحت به ییلاق در کارویزاوا می رود ، جایی که دوباره با نائوکو ملاقات می کند. کاستورپ ، یک بازدید کننده آلمانی که به طور خصوصی از رژیم نازی انتقاد می کند ، فکر می کند که تفریحگاه تابستانی مکان خوبی برای فراموش کردن چیزهای بد است ، و به کوه و سحر و جادو توسط توماس مان هم به نام او و هم در این فکر اشاره می کند. او به جیرو که قصد دیدار از دسائو را دارد گفت که دکتر یونکرز برای مبارزه با دولت هیتلر دچار مشکل شده و نازی ها را باند “هودلر” می نامد. کاستورپ در ادامه به جیرو می گوید که آلمان دوباره وارد جنگ خواهد شد و باید جلوی آنها را گرفت. بعداً ، جیرو از پدر نائوكو برای ازدواج با او نعمت می خواهد و این دو نامزد می شوند. با این حال ، نائوکو سل دارد و می خواهد صبر کند تا بهبود یابد و ازدواج کند. کاستورپ قبل از فرار از دستگیری توسط پلیس مخفی ژاپن در این عاشقانه کمک می کند.

جیرو که در ارتباط با کاستورپ تحت تعقیب بود ، در حالی که در یک پروژه جدید نیروی دریایی کار می کند ، در خانه ناظر خود پنهان می شود. به دنبال خونریزی ریه ، نائوکو در یک آسایشگاه کوهستان بهبود می یابد اما تحمل جدا بودن از جیرو را ندارد و برای ازدواج با او برمی گردد. خواهر جیرو ، کیو که اکنون پزشک است ، به جیرو هشدار می دهد که ازدواج او با نائوکو به طرز غم انگیزی پایان خواهد یافت زیرا بیماری سل غیر قابل درمان است. اگرچه سلامتی نائوکو رو به وخامت است ، او و جیرو از اوقات مشترک خود لذت می برند.

جیرو عازم پرواز آزمایشی هواپیمای نمونه اولیه خود ، میتسوبیشی A5M است. نائوکو که می دانست به زودی خواهد مرد ، به آسایشگاه برمی گردد و نامه هایی برای جیرو ، خانواده و دوستانش می گذارد. در محل آزمون ، جیرو با شدت وزش باد از موفقیت خود منحرف می شود و این امر باعث عبور نائوكو می شود.

در تابستان سال 1945 ، ژاپن در جنگ جهانی دوم شکست خورده است و در اثر حملات هوایی ویران شده است. جیرو دوباره آرزوی دیدار با کاپرونی را دارد و به او می گوید از این که هواپیمایش برای جنگ استفاده شده پشیمان است. گروهی از صفرها پرواز می کنند و خلبانان آنها از جیرو استقبال می کنند. کاپرونی او را دلداری می دهد و می گوید با این وجود رویای جیرو در ساخت هواپیماهای زیبا تحقق یافته است. نائوکو ظاهر می شود ، شوهرش را تشویق می کند که زندگی خود را به طور کامل انجام دهد.

بیشتر کمتر