انیمیشن افسانه کولای خان ۲

انیمیشن افسانه کولای خان ۲
Khan kluay 2

نبرد با دشمن برای نجات خانواده و مردم

کارگردان: Taweelap Srivuthivong
نویسنده: Taweelap Srivuthivong , Auchara Kijkanjanas
تهیه کننده: Taweelap Srivuthivong
سال تولید: 2009
نوع: سینمایی
مدت زمان: 1 ساعت

داستان کامل

خان‌کولای فیل برتر جنگی در لشکر آیوتای است و وقت نمی‌کند به همسرش چوباکای سر بزند. چوباکای که دارد بچه‌دار می‌شود، قهر می‌کند و می‌رود. سربازان هانگ‌سوآدی که دشمن آیوتایی‌ها هستند به روستاها حمله می‌کنند و مردم را به اسارت می‌برند. جادوگر هانگ‌سوآدی دارد سلاحی سری می‌سازد و با جادو نیز فیلی را نیرومند کرده. سربازان هانگ‌سوآدی به روستایی حمله می‌کنند و چوباکای و دوقلوهایش را اسیر می‌کنند. خان‌کولای از مقر آیوتایی‌ها فرار می‌کند تا خانواده‌اش را نجات دهد. هانگ‌سوآدیایی‌ها می‌خواهند در مراسم قبل از جنگ، دوقلوها را قربانی کنند. خان‌کولای مخفیانه وارد مقر آن‌ها می‌شود، ولی به دام می‌افتد و می‌خواهند او را هم قربانی کنند. چند بچه‌فیل در حال فعالیت برای نجات دوقلوها هستند و کارشان با فعالیت تعدادی سرباز آیوتایی همراه می‌شود که برای خرابکاری در مقر هانگ‌سوآدی آمده‌اند. وقتی آتش قربانی‌کردن به راه می‌افتد، خان‌کولای حصارش را می‌شکند و شروع به مبارزه می‌کند، ولی از پس فیل بزرگی که جادوگر جادویش کرده برنمی‌آید، اما با کمک یک سرباز آیوتایی موفق می‌شود خود را خلاص کند و دوقلوهایش را نجات دهد. چوباکای را هم نجات می‌دهند. نفوذی‌های آیوتای موفق می‌شوند مکان ساختن سلاح سری را نابود کنند. همگی به آنسوی پل می‌گریزند و پل را منفجر می‌کنند. از آن‌جا که خان‌کولای وظیفه‌اش را رهاکرده بوده و رفته بوده، قرار است اعدام شود. می‌خواهند اعدامش کنند که ناگهان جادوگر با سربازان زامبی‌گونه‌اش حمله می‌کند. همه مشغول مقابله می‌شوند. خان‌کولای خودش را آزاد می‌کند و با زامبی‌ها می‌جنگد و پادشاه آیوتای را نجات می‌دهد. پادشاه سوار بر خان‌کولای برای نابودی جادوگر می‌رود. خان‌کولای با فیل بزرگ جادوشده مشغول مبارزه می‌شود. پادشاه برای کشتن جادوگر از ستونی سنگی بالا می‌رود. فیل بزرگ سعی می‌کند ستون سنگی را بیندازد. سربازان آیوتای متوجه می‌شوند آتش زامبی‎ها را نابود می‌کند و اقدام می‌کنند. جادوگر ارواح سربازان هانگ‌سوآدی را احضار می‌کند و زامبی‌ها جان دوباره‌ای می‌گیرند و از آتش می‌گذرند. خان‌کولای جلوی کج‌شدن ستون سنگی را می‌گیرد. چوباکای سرمی‌رسد و کمکش می‌کند. پادشاه به جادوگر می‌رسد، اما او با جادو دورش می‌کند. پادشاه شمشیرش را پرت می‌کند و عصای جادوگر متلاشی می‌شود و تمام جادویش از بین می‌رود و سربازان و فیل‌هایش بی‌جان می‌شوند و ارواحی که احضار کرده بود به خودش حمله‌ور می‌شوند و نابودش می‌کنند. روح خان‌کولای با روح خانواده درگذشته‌اش در سرزمین ارواح دیدار می‌کند، اما وقتی دوقلوهایش صدایش می‌کنند، برمی‌گردد. خان‌کولای زنده مانده است و پادشاه او را می‌بخشد و مقامش را پس می‌دهد.

بیشتر کمتر