انیمیشن افسانه دابرینیا

Dobrynya and the Dragon

دابرینیا پهلوان شهر کی اف است. روزی پادشاه او را به مصاف لشکری انبوه میفرستد تا اموالی که دزدیده اند از آنها پس بگیرد و دابرینیا با قدرت بسیارش موفق به انجام این کار میشود. گانیتس نیز در این سفر با او همراه میشود و پس از آن از دابرینیا میخواهد که استادش باشد. روزی کالیوان که مردی بدجنس و طماع است از پادشاه میخواهد به جای بدهی اش، نوه اش را به همسری کالیوان درآورد. پادشاه ابتدا نمی پذیرد اما وقتی از مبلغ بدهی مطلع میشود قبول میکند. کالیوان نقشه ای می کشد که همه را متقاعد به پذیرش این ازدواج کند. او زاباوا را با خود برده و از پادشاه میخواهد وانمود کند که اژدها زاباوا را دزدیده. پادشاه نیز اعلام میکند که هرکس زاباوا را پیدا کند همسر او خواهد بود. اما زاباوا در خانه کالوین از او اطاعت نمیکند و کالوین برای مطیع ساختنش او را نزد زنی جادوگر می برد. دابرینیا که با اژدها دوست است و میداند که او اینکار را نکرده برای پیدا کردن زاباوا راهی میشود. گانیتیس که به زاباوا علاقه مند است نیز با او همراه میشود. آنها نزد اژدها رفته و به کمک او خانه جادوگر را پیدا میکنند… (ادامه متن ماجرای فیلم را لو میدهد) سرانجام دابرینیا و دوستانش زاباوا را نجات داده و جادوگر و کالوین را شکست می دهند و کاغذ مربوط به بدهی پادشاه را نیز از کالوین میگیرند. دابرینیا زاباوا را به قصر میبرد. پادشاه که وانمود میکرد از ماجرا بی خبر است به دابرینیا میگوید درخواستی کن تا برایت اجابت کنم. دابرینیا نیز علاقه گانیتیس به زاباوا را مطرح میکند. زاباوا از پدر بزرگش میخواهد که با ازدواج آنها موافقت کند و سر انجام زاباوا و گانیتس با هم ازدواج میکنند.