سه سال پس از وقایع فیلم قبلی ، استوارت ، اسنوبل و لیتلز شهر نیویورک را ترک کرده و به یک سفر کمپینگ در حوالی دریاچه خیالی گارلند می روند. به محض رسیدن به دریاچه ، استوارت و برادرش جورج تصمیم می گیرند تا به گروهی موسوم به “دریاچه پیشاهنگی” به رهبری رهبرشان Troopmaster Bickle ، و پدرشان فردریک مراقب آنها شوند.
اگرچه نشان داده شده است که جورج در پیشاهنگی مهارت دارد و در عین حال بر روی پیشاهنگی ماده به نام بروک نیز له می کند ، اما استوارت به دلیل کوچک بودن قد خود در نگهداری از پیشاهنگی دریاچه مشکل دارد. با این حال ، او به زودی با ریکو روبرو می شود ، مردی صاف و روان که عموماً به دلیل برخوردش مورد علاقه حیوانات جنگلی محلی دریاچه گارلند نیست و به طور مخفیانه مأموریت دارد غذا به ارباب خود “وحش” ، یک شوهر بی رحمانه بدهد حیوانات ترسیده اند در همین حال ، اسنوبل در می یابد که دوست گربه کوچه ای وی مونتی در زیر کابین لیتلز زندگی می کند ، زیرا مشخص شد که وی با دزدکی رفتن در صندوق عقب ماشین آنها بی توجه مانده است.
استوارت که از شانس خود در پیشاهنگی برخوردار بوده و Troopmaster Bickle به او نگاه می کند ، با Reeko معامله ای انجام می دهد که به او کمک خواهد کرد استوارت راه های جنگل را بیاموزد. عصر همان روز ، بعد از دعوت شدن به شام با خانواده استوارت ، ریکو در نهایت با استوارت دوست شد. با این حال ، با خروج از کابین Littles ، Reeko ، تصمیم گرفت که غذای داده شده به Beast کافی نیست ، Snowbell را پیدا کرد و او را فریب داد که فکر می کند “یک مهمانی” در جنگل برگزار می شود ، و باعث می شود Snowbell وارد جنگل شود همان شب ، فقط برای اینکه سرانجام توسط Beast اسیر شود. به زودی پس از مشاهده آدم ربایی اسنوبل ، استوارت تلاش می کند تا واقعیت مربوط به اسیر شدن دوست خود را در روز بعد به خانواده و پیشاهنگان بگوید ، اما همه آنها از باور او امتناع می ورزند زیرا فکر می کنند استوارت کل مدت فقط رویای خود را می دید.
بدون انتخاب ، استوارت برای نجات دوست خود به تنهایی می رود ، اما در طول راه می فهمد که ریکو مسئول ناپدید شدن اسنوبل است. در همین حال ، Snowbell را به غار Beast می برند. Beast تنها زمانی از خوردن او امتناع می کند که Snowbell پیشنهاد می کند که ابتدا او را چاق کند تا فرش از خز Snowbell برای زمستان ساخته شود. اندکی پس از آن ، الئونور مادر استوارت متوجه شد که استوارت با یافتن یادداشتی که از وی باقی مانده است ، گم شده است و یک مهمانی جستجو را با فردریک و پیشاهنگی برگزار می کند.
در همین حال ، استوارت به غار Beast می رسد ، جایی که می تواند دزدکی حرکت از کنار Beast بگذرد و موفق می شود Snowbell را که در گودالی گیر افتاده بود نجات دهد. هنگام خروج از غار ، استوارت و اسنوبل در گوش جانور قرار می گیرند ، که استوارت قبل از فرار او و اسنوبل ، او را غرق در نمک و فلفل می کند و یک دام پوشانده شده با برگ و چوب می سازد ، و سعی می کند وحش را مجبور به سقوط در آن کند. همانطور که او آنها را می گیرد. با این حال ، جانور پس از کشف دام و سپس تلاش برای بلعیدن استوارت ، با ریکو روبرو می شود ، که همراه با حیوانات جنگل ظاهر می شود و تصمیم گرفته اند از او حمایت کنند. ریکو با سمپاشی به جان او ناتوان می شود و به حیوانات جنگل اجازه می دهد حواس او را به اندازه کافی پرت کنند تا استوارت و اسنوبل او را در دام خود فریب دهند ، پس از آن از آن عبور می کند و سرانجام اسیر می شود. بعداً همان شب ، استوارت و اسنوبل توسط لیتل ها و پیشاهنگی ها پیدا می شوند ، پس از آن استوارت وحشی را به آنها نشان می دهد ، اثبات می کند که او واقعاً در تمام مدت واقعی بوده است.
روز بعد ، در حالی که Beast به باغ وحش منتقل می شود ، استوارت از Troopmaster Bickle یک دستمال طلایی بدست می آورد. در حالی که خانواده استوارت در حال آماده سازی برای ترک دریاچه گارلند هستند ، جورج کنسول بازی خود را به بروک و همچنین لیستی از مشخصات شخصی او را می دهد (در صورت نیاز به کمک در هنگام بازی روی کنسول بازی خود ، می تواند با او تماس بگیرد ، پیامک کند یا از طریق ایمیل برای او ارسال کند). سپاسگزار ، بروک در عوض گونه او را می بوسد. ریکو به خاطر رفتاری که با او و حیوانات جنگل داشت از استوارت عذرخواهی کرد و به استوارت گفت که در خیانت به او اشتباه کرده است. استوارت سپس وداع با Reeko قبل از اینکه او ، Snowbell ، Monty و Littles به خانه خود به شهر نیویورک برگردند.