آقای فاکس هنگام یورش به مزرعه Squab Farm ، یک دام روباه را بهمراه همسرش Felicity به دام می اندازد. فلیسیتی به شوهرش فاش می کند که او باردار است و از او می خواهد که در صورت فرار شغل ایمن تری پیدا کند و او موافقت می کند.
دو سال انسانی (12 سال روباه) بعد ، روباه ها و پسرش آش در یک سوراخ زندگی می کنند. آقای فاکس ، هم اکنون یک ستون روزنامه ، خانواده را به خانه ای بهتر در داخل درخت منتقل می کند ، بدون توجه به هشدارهای وکیل خود ، در مورد خطرناک بودن منطقه برای روباه ها به دلیل مجاورت با تاسیسات اداره شده توسط سه کشاورز ترسناک: بوگیس (یک کشاورز مرغ) ، بونس (یک پرورش دهنده اردک و غاز) و باقلا (یک پرورش دهنده بوقلمون و سیب).
به زودی پس از مهاجرت روباه ها ، برادرزاده فلیسیتی ، کریستوفرسون سیلورفوکس ، برای زندگی با آنها می آید. خاکستر این وضعیت را غیر قابل تحمل می داند. پسر عموی او تقریباً در همه چیز از او برتر است و همه شیفته کریستوفرسون هستند. آقای فاکس و دوستش کایلی ، یک زن سنگ آهن ، که آرزوی روزهای دزدی خود را دارد ، برای سه شب مستقیم از هر سه مزرعه محصولات و طیور را می دزدند. کشاورزان با عصبانیت تصمیم می گیرند آقای فاکس را بکشند. آنها در نزدیکی خانه او اردو می زنند و وقتی آقای فاكس ظهور می كند ، آنها آتش باز می كنند اما فقط موفق می شوند دم او را شلیك كنند. پس از تخریب محل درخت هنگام تلاش برای بیرون کشیدن آقای فاکس ، آنها متوجه شدند روباه ها یک تونل فرار حفر کرده اند. از آنجا که روباهها مجبورند سطح آب و غذا و آب را پیدا کنند ، کشاورزان در دهانه تونل منتظر می مانند. در زیر زمین ، فلیسیتی از بازگشت آقای فاکس به راههای دزد خود ناراحت است.
این گروه بعداً با Badger و بسیاری دیگر از اهالی حیوانات محلی که خانه های آنها نیز توسط کشاورزان تخریب شده است ، روبرو می شود. وقتی حیوانات ترس از گرسنگی را شروع می کنند ، آقای فاکس آنها را به یک سفر حفاری برای تونل به سه مزرعه هدایت می کند و آنها را سرقت می کند.
در حالی که حیوانات دیگر جشن می گیرند ، Ash و Kristofferson پس از دفاع کریستوفرسون از Ash در مقابل یک قلدر شروع به آشتی می کنند. پسرخاله ها به مزرعه بین برگشتند و قصد داشتند دم گمشده را پس بگیرند اما کریستوفرسون اسیر شد.
كشاورزان و رئیس آتش نشانی با كشف اینكه آقای فاكس محصولات آنها را به سرقت برده است ، با مقداری از شراب بین ، شبکه تونل حیوانات را طغیان كرده و حیوانات را در فاضلاب به دام می اندازند.
آقای فاکس که متوجه شد کشاورزان قصد دارند با استفاده از کریستوفرسون او را به کمین بکشند ، برای تسلیم به سطح زمین می رود ، اما وقتی Rat ، نگهبان امنیت Bean ، با حیوانات روبرو می شود و به Ash و Felicity حمله می کند ، برمی گردد. درگیری بین آقای فاکس و موش صحرایی باعث می شود که دومی به درون یک ژنراتور رانده شود و او را دچار برق کند. قبل از مرگ ، رت محل کریستوفرسون را فاش می کند. آقای فاکس از کشاورزان درخواست ملاقات در شهری در حوالی فاضلاب را دارد که در مقابل آزادی کریستوفرسون تسلیم می شود.
کشاورزان یک کمین آماده می کنند ، اما حیوانات با پیش بینی آن ، یک ضد حمله انجام می دهند که به آقای فاکس ، آش و کایلی اجازه می دهد بدون شناسایی وارد مزرعه بین شوند. اش کریستوفرسون را آزاد کرده و با شجاعت به آتش دشمن یک بیگ هار را آزاد می کند تا کشاورزان را از خود دور نگه دارد و به گروه اجازه فرار دهد.
حیوانات به زودی در خانه های جدید خود در فاضلاب مستقر می شوند و از هر حیوان دیگری دعوت می کنند که به آنها بپیوندد. اندکی پس از آن ، فاکس به یك فروشگاه مواد غذایی متعلق به بوگیس ، بانس و بین حمله كرد ، جایی كه فیلیسیتی نشان می دهد در حالی كه حیوانات در راهرو می رقصند ، دوباره باردار است.