داستان از 9 سال قبل شروع میشود . یعنی زمانی که گرو در تیم میفون کوچک در کاناگابا بازی میکند ولی به تازگی به خاطر شغل پدرش مجبور به ترک این تیم میشود. پس از ورود به شهر جدید به تیم هاکاتمینامی کوچک میرود و درخواست عضویت میدهد که با برخورد سرد مربی آن تیم مواجه میشود ولی با زیرکی خود را به مربی ثابت میکند ولی به خاطر برخورد مربی از عضویت منصرف میشود. البته مربی دست بر نمیدارد و با آمدن به خانه ی شیگنو خواهان ورودش به این تیم میشود و او هم قبول میکند. پس از ورود به تیم و انجام تمرین های متعدد خود را به مربی ثابت میکند و مربی هم او را به عنوان چهارمین ضربه زن معرفی میکند که خشم کوگا و اعتراض او و درگیری مختصر ایندو را به همراه دارد. گرو در مدرسه جدید با یک دختر آشنا میشود که از اتفاق او هم عاشق بیسبال است و البته برادر و پدرش هم بازیکن بیسبال اند. مدتی نمیگذرد که گرو متوجه میشود آن دختر خواهر کوگاست. فردای آن روز در تمرینات متوجه میشوند که اگر میخواهند در مسابقات کشوری حاضر شوند باید از سد تیم کیتاکیوشو عبور کنند که البته کار آسانی نیست. در همین حین گرو با کینوشتا در حال تمرین پرتاب نوپ می باشد. مادر گرو باردار است. این خبری است که حواس شیگنو و پدرش را حسابی تحت تاثیر قرار میدهد تا جایی که در بازی کردنشان دچار اشکال میشوند و در رفتار شیگنو تغییراتی به وجود می آورد و باعث بد خلقی و بی احترامی به پدر و مادر خود میشود که به همین خاطر حال مادرش بد شده و به بیمارستان میروند. این حواس پرتی ها و تغیرات زمان زیادی طول نخواهد کشید تا زمانی که پدر گرو با پدر کوگا روبرو میشود و از او راهنمایی هایی دریافت میکند که سبب تقویت بازی و برد مسابقه میشود که این برد شیگنو و خانواده اش را دوباره سرزنده کرده و به راه خود با امید ادامه خواهند داد. کوگا همچنان از دست شیگنو و پدرش دلخور است چراکه پدر شیگنو با بازی خوبش جای پدرش را گرفته که این دلخوری با رفتار خوب و مناسب شیگنو از بین رفته . سبب رفاقت ایندو میشود. با تمرین های مدام پرتاب ، شیگنو خودش را برای قرار گرفتن در چایگاه پرتاب آماده میکند که پس از حضور در مسابقات به لطف پرتاب خوبش از سد حریفان یکی یکی میگذرند تا به سد قدرتمند کیتاکیوشو برسند. روز مسابقه فرا میرسد و همه اعضا تیم خود را برای رویارویی با حریف اصلی خود آماده میکنند در این مسابقه با مهارت پرتاب شیگنو خوب پیش میروند تا اینکه بازوی او دچار آسیب شده و پرتاب برایش بسیار سخت میشود که با درد بسیار به بازی ادامه میدهد که بی نتیجه هم نیست و باعث برد و صعود آنها به مرحله ی کشوری میشود. اکنون شیگنو به خاطر آسیب دیدگی دست راست دیگر قادر به بازی نیست ولی با تمرین های بسیار با دست چپ به تیم های حرفه ای دعوت شده و در آنها بازی میکند.
انیمیشن
آرزوی بزرگ
Major: The Winning Shot of Friendship
دست از تلاش و کوشش برداشتن با مرگ هیچ تفاوتی نمیکند.
کارگردان: | Takao Kato |
نویسنده: | Takuya Mitsuda , Michihiro Tsuchiya |
تهیه کننده: | Naohiko Furuchi |
سال تولید: | 2008 |
نوع: | سینمایی |
مدت زمان: | 1 ساعت |