رگی یک بوقلمون است که همیشه از روز شکرگذاری هراس داشته است زیرا بوقلمونها همیشه در فهرست غذاهای مختلف بوده اند ، اما تلاش های بی وقفه او برای هشدار دادن به گله های خود او را طرد کرده است. هنگامی که بوقلمونهای دیگر سرانجام متوجه می شوند که چه اتفاقی می افتد ، آنها بی فکر ریگی را در تلاش برای نجات خود به بیرون پرتاب می کنند. در کمال تعجب ، وی توسط رئیس جمهور ایالات متحده “بوقلمون بخشیده شده” نامیده می شود و متعاقباً به کمپ دیوید منتقل می شود. اگرچه در ابتدا مردد بود ، اما ریجی خیلی زود راحت می شود و کاری جز لذت بردن از پیتزا از “شخص پیتزا” و تماشای تله نواهای مکزیکی انجام نمی دهد.
رگی توسط جیک ، یکی از اعضای جبهه آزادی ترکیه ربوده می شود ، که به او می گوید “ترکیه بزرگ” به او گفت که رجی را پیدا کند و او را به اولین شکرگذاری با خود برگرداند تا بوقلمونها را از فهرست خارج کند. آنها یک ماشین زمان را که توسط A.I کنترل می شود ، می دزدند. به نام S.T.E.V.E. (فرستاده وسایل نقلیه اکتشاف زمان فضایی) از یک مرکز دولتی. جیک به S.T.E.V.E دستور می دهد سفر به زمان به همان روز در سال 1621 ، سه روز قبل از اولین شکرگذاری. پس از حضور ، آنها توسط شکارچیان استعماری به رهبری Myles Standish کمین می کنند ، اما به سرعت توسط بوقلمون های بومی به رهبری رئیس Broadbeak و دو فرزندش ، رنجر و جنی نجات می یابند.
برودبیک توضیح می دهد که بوقلمونهای منطقه از زمان ورود شهرکنشینان به زیر زمین مجبور شده اند و بدون گرفتن شهرکها آنها نمی توانند خطر جنگیدن را داشته باشند. روز بعد ، برودبیک به جیک و رنجر دستور می دهد تا از شهرک نشینان جاسوسی کنند در حالی که رگی و جنی همه تله های شکار انسان ها را بیرون می آورند. با وجود خصومت اولیه ، رنجر و جیک متوجه می شوند که شهرک نشینان در حال آماده سازی برای شکرگذاری و محل نگهداری اسلحه خود هستند.
در همین حال ، جنی قانع نشده است که ریگی از آینده است ، اما تحت تأثیر روش غیرمعمول تصادفی خود در به دام انداختن تله ها قرار گرفته است. با این حال ، آنها به زودی توسط Standish رهگیر می شوند و Reggie مجبور می شود تا او را با استفاده از ماشین زمان به مدار خود بفرستد ، و اعتبار او را تأیید کند. رگی از جنی می خواهد که هر وقت همه چیز برطرف شد با او به آینده برگردد ، اما او هر چقدر دوستش داشته باشد حاضر به ترک گله نیست. سپس جیك ریگی را با خود می كشاند و به او می گوید كه برنامه ای برای حمله به مهاجران دارد. با این حال ، ریگی از داستان های غیرمحتمل جیک خسته شده و تهدید به رفتن کرده است.
جیک ناامیدانه به ریگی می گوید که این سفر بیشتر در مورد جبران عدم موفقیت وی در پس انداز تخم مرغ بوقلمون هنگام فرار از مزرعه یک کارخانه در جوانی بود ، با این ادعا که ترکیه بزرگ او را متقاعد کرد که از این طریق عبور کند. در حالی که هنوز تمایلی به باور سخنان خود ندارد ، رگی همچنان با این برنامه همراه است. آنها زره اسلحه را منفجر می کنند ، اما جیک ناخواسته دنباله ای از باروت را به مخفیگاه بوقلمون ها می گذارد. استانیش و افرادش بوقلمونها را از زیر زمین بیرون می کشند و به اندازه کافی برای جشن اسیر می کنند. Broadbeak جان خود را فدا می کند تا به بوقلمون های باقی مانده کمک کند تا فرار کنند. رسگی با رسوائی به خانه بازگشت ، جایی که از S.T.E.V.E کشف کرد. که او ترکیه بزرگ است. او به زمان خود سفر می کند تا جیک جوان را به ماموریت خود بفرستد. جنی به عنوان رئیس جدید سوگند یاد می کند و به بوقلمون های باقی مانده دستور می دهد حمله به شهرک نشینان را آماده کنند.
جنی ، جیک و رنجر درست در بدو ورود رئیس ماساسوئیت و قبیله اش بوقلمون ها را در حمله به شهرک رهبری می کنند. با الهام از این ، Reggie برای جلوگیری از حمله به زمان خود بازمی گردد و سهوا Standish را در جریان زمان به دام می اندازد. از طریق S.T.E.V.E. و پیتزا شخص ، Reggie ساکنان و سرخپوستان را متقاعد می کند که پیتزا غذای قابل قبول تری نسبت به بوقلمون است ، و آنها را به طور کامل از فهرست شکرگذاری خارج می کند. رگی در حالی که جیک S.T.E.V.E را می برد با جنی می ماند. به منظور جستجوی ماجراهای جدید
در اواسط اعتبارات ، جیک لحظاتی پس از ترک رگی و جنی برمی گردد. با یک مرغ و یک اردک در بال های خود ، جیک شروع به گفتن به هر بوقلمون حاضر در مورد مرغابی می کند ، به این معنی که پاک کردن Standish از تاریخ عواقب غیر منتظره ای برای آینده داشته است.