روزی از روزها و بعد از مدت طولانی فرزند سام به دنیا میآید اما خدمتکاران و ندیمههای قصر با دیدن او به وحشت میافتند چراکه او موهای سفیدی دارد. سام با دیدن زال وحشت کرده و فکر میکند که ازاینپس، مردم چگونه او را قضاوت خواهند کرد؟! او از ترس، زال را به البرز کوه میبرد و در بالای سنگی میگذارد و برمیگردد….بعد از مدتی سیمرغی از راه می رسد و او را به لانهی خود میبرد تا بزرگ کند. جوجههای سیمرغ با او دوست میشوند و زال آرامآرام بزرگ و بزرگتر میشود. اما پدر او که پشیمان است همهجا را به دنبال او میگردد. روزی پیرمردی متوجه زال میشود ولی از بالای کوه میافتد و زخمی میشود و زال او را درمان کرده و به کاروان برمیگرداند. پیرمرد همهچیز را تعریف میکند و سام که در آن کاروان بوده با شنیدن حرفهای او پی میبرد که زال زنده است و بعد از تلاشهای بیشمار سام برای یافتن او، سیمرغ سام را میبیند و زال را پیش او برمیگرداند. زال آموزشهای زیادی میبیند و پدرش که برای جنگ آماده میشد، حکومت را به او میسپارد. زال پادشاه محشری میشود و روزی که بهقصد سفر به کابل میرود و با پادشاه آنجا سرگرم به حرف میشود، حرف از دختری از نسل ضحاک میشود. یعنی رودابه. زال به رودابه و رودابه به زال علاقهمند میشوند و بالاخره ازدواج میکنند و با خوشحالی حکومت میکنند.
انیمیشن داستان زال
انسان ها را از روی ظاهرشان قضاوت نکنیم.
کارگردان: | اسفندیار احمدیه |
نویسنده: | ابوالفضل کیهانی |
سال تولید: | 1391 |
نوع: | سینمایی |
مدت زمان: | 1 ساعت |