نقد و بررسی کتاب «حق و باطل از دیدگاه قرآن»

نویسنده: منصور پهلوان

حق و باطل از ديدگاه قرآن عنوان سلسله سخنرانی‌های شهيد بزرگوار آيت‌الله دكتر بهشتی است كه طی چهار جلسه در انجمن اسلامي پزشكان و مكتب قرآن ايراد شده است.

در جلسه اول در معنا و معيار حق گفتگو شده است. گاهي ‌می‌گوييم اين حق است يعني مطابق با واقع است و گاهي می‌گوييم اين حق است يعني بايد چنين باشد گرچه در حال حاضر اين گونه نيست. در اين كتاب مي‌خوانيم، «به اين ترتيب حق دو معناي اصلي پيدا می‌كند آنچه هست و آنچه بايد باشد. در علوم عينی وقتي می‌گوييم حق، ناظر به معنای اول است، يعنی آنچه هست. وقتي در حقوق و اديان و اخلاق از حق صحبت مي‌كنيم به معناي دوم است يعنی آنچه بايد باشد.» (ص 21)

حال سؤال اين است كه معيار اين بايدها و نبايدها چيست؟ آيا صرفاً قراردادی و نسبی است و به آداب و رسوم هر قوم و ملتی مربوط می‌شود و يا آنكه حق به معناي دوم نيز به آنچه كه هست مربوط می‌شود. شهيد بهشتی در اين باره مي‌گويند: «اگر به راستي ما بتوانيم يک معيار فراتر از حق به مفهوم «بايد باشد» را به «آنچه كه هست» مربوط كنيم، يعنی بگوييم خاستگاه حق به مفهوم دوم، حق به مفهوم اول است فكر می‌كنم پيروزی و موفقيتی است و اوج گرفتنی درباره حق و باطل است» (ص 25). و پس از طرح مباحث استدلالی می‌گويند: «به اين ترتيب ملاحظه می‌كنيد كه حق به معناي دوم، يعني آنچه در رفتار انسان بايد باشد،‌ باز می‌گردد به حق به معنای اول كه بايد در اين دستگاه هستی واقعی ديد. اينجا مطالعه واقعاً‌ علمی است. دعوت قرآن اين است، اين ديگر مطالعه مذهبی نيست، مطالعه اخلاقی هم نيست، مطالعه حقوقی هم نيست؛ اين مطالعه علمی است: الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَ قُعُودًا وَ عَلَى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ، تفكر،‌ تفكر عالمانه عينی است.» (ص 34)

شهيد بهشتی در دنباله مباحث می‌گويند: «اسلام از وحی پيغمبر شروع نمی‌شود، اسلام از روشن‌ترين شناخت‌های بشر شروع می‌شود و در مسير خود به وحی و پيغمبر برخورد می‌كند و ادامه راهش با عقل و وحي هر دو است. اسلام‌ می‌خواهد بشر با شناخت روشن و انديشه تحليلگر خود از بديهی‌ترين نقطه‌ها و با روشن‌ترين روندها آغاز كند و پيش برود، وقتی پيش رفت به وحی و پيغمبر، به عنوان يك واقعيت عينی می‌رسد و اگر نرسد واقعاً به دين الهي نرسيده است.» (ص 39)

در جلسه دوم معنای ديگری از حق ارائه شده است و آن در راستای نظام هستی بودن است. بر اين اساس نظام هستی هدفدار است و آيه «ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً» و آيه شريفة «مَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ» ‌و آيه كريمه «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‌ وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ» معنا شده است.‌

شهيد بهشتی مي‌گويد: «امروز دل‌ها در اردوگاه‌های شرق و غرب در پي دو چيز است: اول در پي عدل، مردم همه جا از مظلوم واقع شدن انسان و انسانيت رنج می‌برند و از ظلم بيزارند. دوم هدفداری، الان در بسياری از جامعه‌های به رفاه رسيده، مشكل بزرگ اين است كه زندگی براي انسان‌ها معنا ندارد،‌ معنايش را از دست داده و پوچ و بی‌هدف است. بنابراين اگر ما امروز بخواهيم مردم دنيا را به اسلام دعوت كنيم بهترين شعار برای اسلام اين است كه اسلام دين حق و عدل است». (ص 61)

در همين جلسه مرحوم مهندس مهدی بازرگان مطالبی را به عنوان تكمله بحث درباره منجی عالم بشريت مطرح كرده‌اند كه زمين را از ظلم و جور پاک می‌سازد و آن را مملو از عدل و داد می‌نمايد و اين اعتقاد را می‌رساند كه در ديدگاه اسلام برقراری عدل و داد از چه اهميتی برخوردار است. همچنين مسأله انتظار فرج را مطرح می‌كنند كه بيشترين ثواب را دارد و در برابر يأس و نااميدی و نيهيليسم مي‌تواند ايستادگی كند.

در جلسه سوم از اين حقيقت بحث می‌شود كه دعوت همه انبياء، دعوت به حق و عدل است و آيه شريفة «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» مورد بحث و تفسير قرار گرفته است. آنگاه نويد پيروزي حق و عدل در قرآن كريم از اولين روزهای اقامت پيامبر اكرم در مكه تا آخرين روزهای مدينه به ترتيب ذكر گرديده است. اين بررسي تاريخی آيات می‌رساند كه نويد پيروزی حق و عدل در قرآن كريم در همه ادوار مطرح بوده است و اختصاصی به دوران مكه و يا مدينه ندارد. همچنين در ذيل آيه شريفه «وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ» عبارات كتاب زبور به تفصيل ذكر شده است كه در آنجا نيز به روشنی از پيروزی صالحان و نابودی شريران سخن رفته است. نويد پيروزي حق بر باطل نه تنها در آيات قرآن كريم بلكه در نامه‌های پيامبر اكرم هم به روشنی آمده است كه يكی دو نمونه آنها مورد استشهاد واقع شده است. در اين جلسه معنای جديدی از حق ارائه می‌شود «حق يعنی هستی، در برابر باطل يعنی نيستی؛ به اين معناست كه قرآن می‌گويد خداوند حق است حق به معنای آنچه هست و در مقابل آن باطل يعنی آنچه نيست. خوب، در اين صورت معلوم است كه كفه هستی سنگين است و باطل وزنی ندارد». (ص 121)

بخش چهارم كتاب تفسيري بر آيات 86 تا 92 سوره آل عمران است و چون مباحث آن ارتباط تامّی با موضوع حق و باطل دارد در دنباله آن آمده است. انصاف متن اسلام است، سرسختی در برابر كفر، سازگاری ميان انسان و حق،‌ رنج انتخاب،‌ آفتی در كمين و ثروت پرستی يكی از جاذبه‌هاي قوی در انسان، موضوعات اين بخش از كتاب را تشكيل داده است. در اين بخش آمده است: «ای جامعه! روي هيچ كس به عنوان موجودی خرابی‌ناپذير حساب مكن» (ص 145) و در تعليل اين خصوصيت نيكوی خودشان كه هيچ گاه اجازه نمی‌دادند كسي دستشان را ببوسد مي‌گويند: «می‌دانی چرا من از اين كار خودداری می‌كنم؟ براي اينكه می‌ترسم خودم خراب بشوم، من از درون می‌توانم كرم خورده بشوم، نمی‌خواهم خراب بشوم، بر خود می‌ترسم.» (ص 144)

بخش هاي سه‌گانه نخست كتاب به دليل آنكه در جلسه واحدی مطرح شده است از انسجام و نظم منطقی مطلوبی برخوردار است. نيز چنانكه روش شهيد دكتر بهشتی بود گفت و شنود و تفهيم و تفاهم در آن جلسات بر القای يک جانبه سخنرانی ترجيح داده شده است. بخش چهارم كتاب نيز از بيانی عام برخوردار است و می‌تواند به طور مستقل مورد استفاده عموم واقع شود. گرچه از طرح اين مباحث حدود بيست و پنج سال می‌گذرد،‌ اما واقع نگري و طرح اصولی مطالب، صلابت و طراوت خاصی به اين كتاب بخشيده است و ای كاش در دوران حيات آن انديشمند شهيد بيان شفاهی اين سلسله سخنرانی‌ها به بيان كتبی تبديل می‌شد و به عنوان مشعلی فروزان فرا روی حق‌پرستان و حق‌‌جويان قرار می‌گرفت.


منبع: سایت بنیاد شهید بهشتی